درصحن – حسن اورمالی: شهرداریها و استخدامهای بیحساب و کتاب و بدون مجوز این روزها از اخبار داغ حوزهی شهری ایران است. در تهران جذب ۴۲۰۰ نفر نیروی خاص در بهرهبرداری مترو که ۵۰ درصد زیر دیپلم، ۳۰ درصد زیر پنجم ابتدایی با حقوق بین ۹ تا ۱۱ میلیون تومان در صدر اخبار شوراها و شهرداری است و از اهواز خبر میرسد که بحث استخدامهای فامیلی غیرقانونی در شهرداری به صحن شورای شهر کشیده شده است.
اما شهرداری ارومیه در سکوت شورای شهر به کار خود مشغول است و اگر اعتراضها و انتقادهای مردم و پرسشگری فعالان مدنی که اغلب در شبکههای اجتماعی نمود پیدا میکند نباشد، آب از آب تکان نمیخورد تا یک روز مردم ارومیه بیدار شوند و ببینند شهرداری کل شهر را فروخته است.
در جلسهی نشست خبری شهردار ارومیه با اصحاب رسانه این شهر که در بهمن ماه گذشته برگزار شد، محمد حضرتپور، شهردار، با بیان این که «ابهاماتی در افکار عمومی ایجاد شده» اعلام کرد که آماده است همه پرسشها را پاسخ بدهد و از حاضران خواست تا مطالب طرح شده بدون ذکر نام کسی باشد تا کسی «تضعیف» نشود. او با اشاره به ایجاد «تقابلات ناخوشایند» از سوی اطرافیان نمایندگان و مردم شهر در فضای عمومی، گفت که برخی انتقادات بهحق است و باید در فضای عقلانی پاسخ داده شود. شهردار ارومیه خواهش کرد که نتیجه جلسه به فضای همدلی و وفاق و تعامل از رسانهها منجر شود و خروجی جلسه، توسعهی شهری باشد. اما فضای همدلی با که و توسعهی شهری چگونه؟
شهردار ارومیه کیست؟
خرداد ماه سال ۱۳۹۱ در پی برکناری علیرضا عصمتپرست، محمد حضرتپور با ۷ رای موافق شورای شهر به عنوان شهردار انتخاب شد. حضرتپور پیش از آن سابقهی اجرایی چندانی نداشت. او در انتخابات دور سوم به شورای شهر پیوسته بود و پیشتر تنها به عنوان رییس ستاد انتخابات یک نماینده مجلس تجربه کار داشت. نمایندهای که به گفتهی خودش بعد از شهردار شدن از او حمایت کرد. انتخاب حضرتپور به عنوانب چهل و سومین شهردار ارومیه در یک روز اتفاق افتاد. به گفتهی خودش «هیچ کس انتظار نداشت من به عنوان شهردار انتخاب بشوم؛ خود را در معرض رای قرار دادم و شورا هم به من رای داد». این انتخاب از سوی برخی چهرههای فعال منطقه انتخابی سیاسی و نه بر اساس شایستهسالاری قلمداد شد و تاکنون نیز انتقادهای بسیاری از او میشود.
ارومیه حراج!
آقای حضرتپور به پرسشهای زیادی پاسخ داده، اما همواره به پرسشهای اصلی پاسخ نداده است. مثلا درباره استخدام عده زیادی از مردم روستای طلاتپه در شهرداری به جای پاسخ میگوید: اگر شما توانستید ثابت کنید یک درصد از مردم طلاتپه در شهرداری استخدام هستند من استعفا میدهم. روستای طلاتپه که حضرتپور اهل آن جاست ۷۵۰ نفر جمعیت دارد و منتقدان میگویند بیش از ۴۰ نفر از اهالی این روستا که از بستگان، اقوام و همروستاییهای آقای حضرتپور هستند، بدون مجوز در شهرداری استخدام شدهاند، در حالی که شهرداری با بحران بودجه روبهروست و نتوانسته حقوق معوقه پرسنل خود را بپردازد. حضرتپور در پاسخ به این انتقادها میگوید که از جیب خود پول خرج میکند تا برادرزادههای خود را وارد شهرداری نکند. اما مشاهدات از استخدامهای تازه در شهرداری ارومیه چیز دیگری میگوید. طبعا استخدام روستاییان و اشتغالزایی برای آنان نیکوست، اما طلاتپه تنها روستای ارومیه نیست و این توجه ویژه به آن، به معنی نادیده گرفتن سایر روستاها و مهمتر از آن نقض شایستهسالاری است، در حالی که دانشآموختگان مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد فراوانی در ارومیه هستند که بعد از سالها فارغالتحصیلی همچنان جویای کارند.
منتقدان حضرتپور را به سوء مدیریت و عدم توانایی در مدیریت بر شرکتهای واسطهی شهرداری متهم میکنند که نتیجه این سوءمدیریت به تعویق افتادن حقوق کارگران است؛ اما او میگوید که برای حل مشکلات اقتصادی شهرداری با همکاری نمایندگان ارومیه در مجلس به دنبال اضافه کردن منابع مالی جدید هستیم. آقای حضرتپور میگوید که شهرداری ارومیه ۱۱۰ میلیارد تومان به سیستم بانکی بدهکار است اما کاهش درآمدهای روزانه از روزی ۳ میلیارد تومان به روزی ۳۰۰ میلیون تومان، راکد شدن فروش زمین و کسری بودجه موجب شده نتوانیم آن را بپردازیم. معلوم نیست آیا شهرداری ارومیه ورشکست شده است یا نه؟
وابستگی روزانه بودجه شهرداری به قیمت زمین بیانگر بیبرنامگی شهردار در مدیریت شهری است. شهرداری در سالهای گذشته نتوانسته یک درآمد پایدار تعریف کند و اگر برای جبران کسری بودجه بخواهد به فروش زمین وابسته باشد به زودی کل شهر را خواهد فروخت.
منتقدان به محکومیت چهار ماهه شهردار و انفصال از خدمت او اشاره میکنند. محکومیتی که شهردار ارومیه با وجود اذعان به مشکلات مالی شهرداری اعلام میکند که مشکل رای انفصال از خدمت او که با شکایت راه و شهرسازی استان صادر شده بود با کمک استاندار و با پرداخت جریمه نقدی حل شد.
پلها و حضرتپور
تابستان سال ۹۳ بود که شهردار ارومیه از افتتاح یک پل یا تقاطع غیرهمسطح در ارومیه در هر ۵۰ روز یک بار خبر داد. او چنان از این پروژههای پیدرپی راضی بود که دوستانش به طنز به او لقب «حضرتپل» دادند. اما منتقدان بخشی از این پروژهها را صرفا تبلیغاتی، هزینهبر و به ضرر محیط زیست ارومیه ارزیابی میکنند که به موقع افتتاح نمیشود و بودجههای فراوانی صرف آن شده است. برای مثال پروژه پل آذربایجان که افتتاح آن تا کنون چندین بار به تعویق افتاده است. این پروژه که قرار بود به عنوان بزرگترین پل ارومیه شناخته شود در تاریخ ۲۰ مهر ماه سال ۹۳ کلنگزده شد و حضرتپور قول داده بود ۱۲ ماه بعد یعنی در مهرماه ۹۴ افتتاح شود اما هنوز در مراحل اولیه است و شهردار میگوید کارهای زیرساختی آن در حال انجام است که دیده نمیشود. همچنین در موضوع کلاهبرداری بزرگ در پروژه مشارکتی رزت که در حال حاضر به حالت تعلیق درآمده است، شهرداری نقش مستقیم دارد اما از پذیرش اشتباه و نقش خود سر باز میزند. این پروژه یک مجتمع تجاری گردشگری است که قرار بود تاکنون افتتاح شود اما به نتیجهای نرسیده و پولهای مردم که در آن جا سرمایهگذاری کردهاند هدر رفته است و کسی پاسخگو نیست.
یک قول دیگر شهردار ارومیه تراموای ارومیه بود که در ایام انتخابات مجلس تبلیغات آن در خیابانها پر شده بود اما بعد از انتخابات به فراموشی سپرده شد که به وضوح یکی از نمونههای بارز استفادهی انتخاباتی از نیازهای شهروندان برای اهداف تبلیغاتی شهرداری است.
به گفتهی منتقدان شهردار اعلام کرده ۳۳۱ میلیارد تومان پروژه در دهه فجر افتتاح کرده است اما مردم ارومیه امسال حتی یک پروژهی قابل ذکر هم ندیدهاند. شهردار و امکانات شهرداری در یک سال گذشته وقت و همتش صرف انتخابات مجلس و اکنون نیز بر انتخابات شورای شهر متمرکز شده و پروژهها تنها بر روی بنرهای تبلیغاتی نمایش داده میشود و دربارهی حساب و کتاب پولهایی که گفته میشود برای این پروژهها خرج شده گزارش مستندی ارائه نمیشود.
رسیدگی به مشکلات دستفروشان یکی دیگر از مسائلی است که فعالان مدنی در ارومیه نسبت به آن اعتراض دارند. آنها معتقدند شهرداری وظیفه داشته در این سالها با ایجاد بازارهای محلی و بازارچههایی برای دستفروشان این شغل را ساماندهی کند و کمک کند مردم فقیری که به دنبال رزق حلال سعی و تلاش میکنند اشتغال داشته باشند، اما متاسفانه نیروهای سدمعبر شهرداری که در ایام انتخابات با دستفروشان کاری ندارند، پس از انتخابات با خشونت و باتوم و لگد به جان این کارگران مستمند میافتند.
محمد حضرتپور با همه امکاناتی که در شهرداری ارومیه در اختیار دارد برای انتخابات آینده شورای شهر مهیا میشود.
آیا در این انتخابات مردم به نیروهای متخصص و شایستهای که دل در گرو ارومیه دارند رای میدهند؟ آیا کاندیداهای باصلاحیت امکان معرفی خود را به مردم خواهند داشت؟ آیا سرنوشت شهر زیبای ارومیه تغییر خواهد کرد؟ پاسخ دقیق این سوالها را پس از انتخابات شوراها میتوان داد، اما اکنون میتوان کوشید که کاندیداهای اصلح را به مردم معرفی کرد.