در صحن-شوراها- احسان عابدی: شاید لازم است که در مفهوم “خانه “دقیقتر شویم، خانه نه به شکل تمثیل و نماد، بلکه همان چاردیواری آشنا، جایی برای گذران روز و شب، ملجاء و پناهگاه. اگرچه گاه با ایدهال فاصله بسیار داشته باشد، اما باز باید بتواند نیازهای حداقلی انسان را فراهم آورد که در غیر این صورت دیگر خانه نیست.
“قانون جامع حمایت از حقوق معلولان” در ایران مساله خانه را تا حدی حلنشده باقی گذاشته است؛ شهرداریها را از یک سو موظف میکند که از صدور پروانه ساخت یا پایان کار برای آن ساختمانهایی که استانداردهای مربوط به معلولان را رعایت نکرده باشند، خودداری کنند، اما ضمانتی برای مناسبسازی خانههای قدیمی و سکونتگاه هزاران نفر از افراد دارای معلولیت در ایران به دست نمیدهد، سکونتگاههایی که اغلب مناسب شرایط و تواناییهای جسمی یا ذهنی افراد دارای معلولیت نیست و ابتداییترین نیازهای آنان را برآورده نمیسازد. پس تکلیف این خانهها و ساکنان آن چیست؟ آیا نهاد حمایتگری هست که برای مناسبسازی خانه معلولان ماموریت داشته باشد؟
کنوانسیون جهانی حقوق افراد دارای معلولیت در چندین ماده به مساله سکونتگاه میپردازد. ماده ۲ این کنوانسیون بر مساله مناسب بودن خانهها و بازسازی آنها تاکید دارد تا از این نظر افراد دارای معلولیت و خانوادههای آنها فشار و بار مضاعفی را متحمل نشوند. این کنوانسیون در مواد ۹ و ۱۹ نیز از ضرورت استقلال افراد دارای معلولیت سخن میگوید و با اشاره به ساختمانها، خانهها و معابر، عنوان میکند که این امکان، مخل استقلال معلولان نباشد.
شرایط افراد دارای معلولیت در ایران چگونه است؟ آنها چقدر در خانههای خود احساس راحتی میکنند و اساسا آیا شرایط این خانهها بهگونهای هست که آنها بتوانند در امور روزانه زندگی مستقل باشند؟
خانهای که از استقلال دورم میکند
وبسایت “در صحن” به تازگی صحبتهای محمد حشمتیفر، داستاننویس، را بازتاب داده که در آن تجربه زندگی خود را شرح میدهد. وی اختلال ماهیچهای دیستروفی دارد که به معلولیت حرکتی منجر میشود. حشمتیفر جایی در این مصاحبه شرایط خانهاش را عامل جدایی خود از اجتماع عنوان میکند، خانهای دو طبقه و قدیمی در یکی از محلات جنوب شهر مشهد.
وی میگوید: «یک بار به پدرم گفتم که اگر خانه را عوض نکنی، من باید به آسایشگاه بروم. من هدفم را پیدا کردهام. میخواهم بنویسم و برای نوشتن باید با آدمها ارتباط داشته باشم… خانه ما مناسبسازی نشده و این یکی از دلایلیست که از جامعه دور ماندهام… دو سه ماه پیش از بهزیستی آمدند تا یک ارزیابی از خانه داشته باشند. آنها هم تایید کردند که این خانه یک بالابر لازم دارد و خلاصه شش هفت میلیون تومانی باید خرجش کرد. اما این پول را چه کسی میدهد؟ نه پدرم میدهد، نه بهزیستی و نه شهرداری.»
محمد حشمتیفر نمونه ای است از افراد دارای معلولیت در ایران، که ساختار نامناسب سکونت گاهش او را برای رفت و آمدهای روزمره و معمول، وابسته دیگران میسازد، واقعیتی که با کنوانسیون جهانی حقوق افراد دارای معلولیت در تعارض است.
گفتههای مقامات سازمان بهزیستی حکایت از آن دارد که پیام به دولت و دیگر نهادهای مسئول رسیده و باید تکانی به خود بدهند. ماه گذشته معاون توانبخشی سازمان بهزیستی از اختصاص یک بودجه دو میلیارد تومانی در سال جاری و یک بودجه پنج میلیارد تومانی در سال آینده برای مناسبسازی خانه سالمندان و افراد دارای معلولیت خبر داد، اما خود او هم در عین حال اذعان داشت که چنین بودجهای ناچیز است، خاصه اینکه با توجه به آمار، چیزی حدود ۵۰۰ هزار سالمند و افراد دارای معلولیت شدید در کشور وجود دارند که در خانههای نامناسب بهسرمیبرند.
با این حال از سخنان این مقام سازمان بهزیستی چنین برمیآید که قطار راه افتاده، تنها مشخص نیست با این سرعت چه زمانی به مقصد برسد و اساسا آیا به مقصد خواهد رسید یا نه.
نهضت تامین مسکن معلولان و هزار اما و اگر
خانهدار شدن معلولان و خانوادههای آنان، تا حدی تازگی دارد. دولت ایران از سال ۱۳۹۴ با اعمال تبعیض مثبت در حق خانوادههای دارای دو فرد دارای معلولیت یا بیشتر، تلاش میکند که آنها را خانهدار کند، طرحی که به نظر میرسد، نسبت به دیگر طرحها در رابطه با معلولان با سرعت بیشتری پیش میرود.
دو سال قبل وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی از شناسایی چیزی حدود ۱۱ هزار و ۵۰۰ خانواده با این شرایط خبر داد و تنها در همان سال حدود دو هزار خانه به این خانوادهها تحویل داده شد. پیشبینی دولت این است که تا پایان سال ۱۳۹۶ طرح به سرانجام برسد.
در این میان برنامهها یا وامهای دیگری نیز برای خانهدار کردن خانوادههای معلولان مطرح شده اما ابهام و اما و اگرهایشان بسیار است، از جمله پروژه مسکن مهر که بخشی از آن در رابطه با افراد دارای معلولیت تعریف شده بود، طرحی که در دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد آغاز شد و همواره با انتقادات بسیاری درباره نحوه اجرا، مکان اجرای پروژه و امکانات خانهها همراه بوده است.
وحید شیرانیراد، فعال حقوق افراد دارای معلولیت و بیماریهای خاص، از منتقدان این طرح است که بر بیبرنامگی و عدم استمرار آن انگشت میگذارد. وی دراینباره به “در صحن” میگوید: «این تنها فرجه برای معلولان بود که با شرایط سادهتری خانهدار شوند و قرار بود که همه معلولیتها را دربرگیرد، اما فعلا پروژه در تعلیق است، چون هیچوقت برنامهریزی درستی وجود نداشت. دولت حالا بودجهای برای ادامه کار ندارد. شرایط از آغاز پروژه تغییر کرده، پول دولت به انتها رسیده و چگونگی اعطای وامها نیز موضوع بحث است. تا جایی که من با خیلی از معلولان ارتباط داشتم، پروژه مسکن مهر شامل حالشان نشده است.»
به گفته شیرانیراد، «اساسا هیچگاه طرح و برنامه مستمری برای خانهدار کردن معلولان به مثابه تبعیض مثبت وجود نداشته، مسکن مهر نیز مربوط به مقطع زمانی خاصی بود و تنها نیمنگاهی به مسئله معلولان داشت، اما حتی آییننامههایی هم که برای خانهدار کردن معلولان تصویب شده، به انجام نرسیده است».
به این ترتیب چیزی که مقامات دولتهای ایران از آن به عنوان «نهضت تامین مسکن معلولین» نام میبردند، مشخص نیست چگونه سرنوشتی خواهد یافت.
یک تجربه شخصی؛ نمونه بریتانیا
اما تجربه کشورهای توسعهیافته در این رابطه چگونه است؟ جایی مثل کشورهای اسکاندیناوی و شمال اروپا به خدمات گسترده برای افراد دارای معلولیت شهرت یافتهاند. جهان دیگر آنقدر بزرگ و یکدست نیست که تجربههای ملت دیگر ناشناخته و محدود به خود بماند، خاصه سرزمینی مانند بریتانیا که دهها هزار ایرانی در آن زیست میکنند.
فرید انصاری یکی از همین ایرانیهاست که بهواسطه معلولیت فرزند خود بهطور مستقیم درگیر این موضوع است. وی در عین حال بنیانگذار انجمن حمایت از معلولین ایرانی در بریتانیاست و در سالهای اخیر تلاشهای بسیاری برای طرح مسائل جامعه معلولان ایرانی در مجامع جهانی نظیر سازمان ملل متحد کرده است.
آقای انصاری در گفتوگو با “در صحن” از الگوی بریتانیا در رابطه با مسکن معلولان سخن میگوید: «فرض بگیریم که اینجا یک فرد دارای معلولیت در جستوجوی خانه باشد. شهرداری در این میان مسئولیت مستقیم دارد و این نهاد است که برای فرد معلول خانهای مناسب تهیه میکند. در حقیقت این خانه اساسا برای زندگی فرد دارای معلولیت ساخته یا بازسازی شدهاست. مثلا در طبقه همکف واقع است. سرویس بهداشتیاش متناسب با ویلچر طراحی شده. حمامش صندلی دارد و… باز فرض بگیریم که فرد دارای معلولیت برای خودش خانه دارد، اما آن خانه دیگر متناسب با برخی از نیازهایش نیست. در این صورت هم شهرداری به رایگان همه بازسازیهای لازم را انجام میدهد، مثلا در خانه آسانسور نصب میکند یا سرویس بهداشتی و حمام آن را مجهز میسازد. حتی درهای خانه را مقاوم در برابر آتش میسازند که فرد معلول در صورت آتشسوزی مثلا به آشپزخانه پناه ببرد تا زمان داشته باشد که به کمکش بیایند… البته فرایند ارزیابی خانه آنقدر کوتاه نیست و وقتی که درخواست بازسازی خانه را بدهید تا زمان آغاز بازسازی شاید یک سالی زمان ببرد. بازسازی خانه خود ما زمان برد، چون میخواستند برای راحتی خانواده یک اتاق دیگر هم به خانه اضافه کنند که باید فضای آن را از اتاق پذیرایی و باغچه میگرفتند، اما خب، همه اینها را هم به رایگان انجام دادند.»
و در نهایت، چگونه فرد دارای معلولیت در بریتانیا صاحب یک خانه میشود؟
فرید انصاری اینگونه پاسخ میدهد: «دولت اجاره خانه او را میدهد. البته اینجا همه افراد کمبضاعت میتوانند از حمایت دولت برای پرداخت اجارهخانه برخوردار بشوند، اما حتی اگر آن فرد دارای معلولیت یا خانواده او استطاعت مالی نیز داشته باشند، باز دولت کمکهای مالی دیگری به آنها میکند، مثلا ممکن است مالیات را کمتر کنند… چترهای حمایتی در جامعه بریتانیا بسیار است، نه فقط برای معلولان، بلکه برای همه. اینجا کسی نباید بیسرپناه باشد و این شهرداریها هستند که موظفند خانهای مناسب برای کسانی که نیاز دارند، پیدا بکنند.»