درصحن-شوراها- نیلوفر عثمانی- سلنا کریمی: امسال کردستان زمستان بسیار سرد و سختی را تجربە می کند. سختی زمستان کار کولبران فقیر را بسیار دشوارتر کردە است. شانزدە کولبر در منطقه سرچشمه قرهدان روستای بیوران علیا از توابع شهرستان سردشت در اثر سقوط بهمن در شنبه شب، نهم بهمن ماه زیر خروارها برف دفن شدند. اسامی فوت شدگان این حادثه دلخراش عبارتند از: علی محمد نژاد، ۱۸ ساله و شیرزاد عبداللهی، ۲۷ ساله اهل سردشت، محمد حمزه زاده ۲۱ ساله اهل مهاباد و هیوا ابراهیمی نیا ۲۲ساله اهل بانه. گزارش دیگری از پیرانشهر نیز حاکی از گرفتاری سە کولبر در برف و کولاک ارتفاعات مرزی بارزین و دوچومان بود کە متاسفانە یکی از آنان بە نام امید خضریان آذر، ۱۹ ساله اهل اشنویه جان باخت.
قربانیان سرما و کولاک امسال فقط بە کولبران فقیر و زحمتکش محدود نماند. همزمان چهار کوهنورد بوکانی در قلە قلقلە بانە گرفتار بهمن شدند و متاسفانە دو تن آنان بە اسامی هژیر قادریان و محی الدین سلیمی جان باختند. سیمبانان شرکت برق نیز در گردنه ژالانه شهرستان سروآباد گرفتار کولاک شدە و جان باختند.
دردناکی فاجعە و عکس العمل استانداران
شوک حاصل از دردناکی حادثە و اندوه عمیق مردم، مقامات استان کردستان را ناچار بە عکس العمل کرد. عبدالمحمد زاهدی استاندار کردستان در پیامی گفت کە وظیفه خود میداند موضوع ساماندهی مبادلات مرزی و تامین معیشت مرزنشینان عزیز را همچنان و تا حصول نتیجه پیگیری نماید. در نامە استاندار بالاخرە رسما بە شغل کولبری اشارە شدە و از آنان با صفت زحمتکش یاد شدە است. اما استاندار آذربایجان غربی و فرماندار سردشت در سخنان نسنجیدەای کولبران را قاچاقچی خواندند. این سخنان واکنش شدید رسول خضری نمایندە سردشت و پیرانشهر در مجلس شورای اسلامی را در پی داشت. وی خواهان برخورد رئیس جمهور با استاندار آذربایجان غربی شد و گفت: «باید با بیانات اخیر نسنجیده ایشان برخورد شود. کولبرانی که جان خود را برای نان از دست میدهند شایسته این برخوردها نیستند.»
واکنش هنرمندان و فعالان مدنی
بنیامین بهادری خواننده پاپ کە قرار بود در بانە کنسرتی برگزار کند، با انتشار پیامی اینستاگرامی، ضمن ابراز همدردی به زبان کردی، به احترام کولبران جانباخته، کنسرت خود را در شهر بانه لغو کرد و اجرای آن را بە زمانی دیگر موکول کرد.
صلاح الدین خدیو، فعال مدنی مهاباد خطاب بە استاندار آذربایجان غربی و فرماندار سردشت نوشت: «درست هنگامی که درشت گویی فرماندار سردشت درباره کولبران زیر بهمن همدردی و همدلی ملت ایران مدفون شد، استاندار [آذربایجان غربی] کولبران رنجدیده را قاچاقچی خواند، همانگونه که چند هفته قبل هم در توجیه تیراندازی به این بینوایان، تلاش کرد مساله را امنیتی نماید و پای داعش را به میان بکشد. حکمرانی فقط قهر و غلبه نیست، رحمت و شفقت هم هست. لازم نیست در هر موضعی جنبه های خشن و دستوری قدرت را به رخ کشید. همانگونه که زیبنده نیست، یک کارگزار اجرایی بجای نمایندگی دولت از موضع نظام سخن بگوید.»
اگرچە واکنش استاندار کردستان بسیار منطقی تر از استاندار آذربایجان بود، اما واکنش فعالان مدنی نسبت بە پیام او نیز با انتقاداتی همراه شد. سالار دانایی در کانال تلگرامی بانە و جامعە مدنی نوشت:« مسئولیتهای جنابعالی به عنوان نماینده عالی دولت و رئیس کابینه استانی و رئیس شورای تامین استان بسیار بیشتر از یک ابراز همدردی است.» او بە مرگ کولبران نە تنها در اثر سقوط بهمن کە در اثر شلیک های فراقضایی اشارە کرد و ضمن اشارە بە دادگاه عدل الهی، ابراز امیدواری کرد کە همدردی استاندار سبب دگرگونی و تحول درونی و بازگشت به خویشتن ایشان گردد.
هیرش صالح زادە طنزگونه نوشت: «گه گداری یکی از ما را بە ناحق بە گلولە می بندند و بعضی وقت ها هم کولبران بی چاره اسیر بهمن می شوند، بهمن است دیگر چه می شود کرد! ولی شما خودتان را ناراحت نکنید، ما دیگر عادت کرده ایم و شکایتی نداریم! عدم شکوفایی و به توسعه نرسیدن کوردستان را به خود نگیرید، تقصیر شما چیست، کوردستان خودش مقصر است، نمی خواهد به توسعه برسد! وگرنه با آن همه شعاری که شما سر دادید باید کوردستان گلستان می شد ولی چه فایده ما که حرفهای شما را گوش نکردیم! شهید شدن کولبران بر اثر سقوط بهمن نیز ربطی به مدیریت شما ندارد ، مردم چه لزومی دارد که کولبری کنند، اصلا چرا کرامت انسانی شان را پایمال می کنند؟! چرا نمی روند در کارگاهها و کارخانه ها کار کنند و از همه مزایای بیمه های کار و اجتماعی بهرمند شوند؟!»
کاوان سلامی نیز بە زبان کردی نوشت: «لازم است کە مردم آگاه شدە و بە شیوەهای مناسب تر کار روی بیاورند. دولت باید بر مبنای قانون اساسی و کنوانسیون های بین المللی کار، امکان کار مناسب و امن را برای مردم فراهم آورد.» وی با اشارە بە طبیعت کردستان و امکان شکوفایی اقتصادی از طریق کشاورزی و دامداری، خواهان فراهم کردن امکانات توسط دولت شد تا مردم مرزنشین قادر بە کسب و کار از این طرق شوند. سلامی همچنین اضافە کرد: «مردم باید بە طور جدی بە حقوق خود آشنا شوند. کولبری مشغلەای بسیار سخت و خطرناک است کە بە عنوان یک شغل بە رسمیت شناختە نشدە و کولبران از ابتدایی ترین حقوق کار مانند بیمە تامین اجتماعی و حق مرخصی کاملا بی بهرەاند.»
کولبری، شغلی پرخطر و غیر رسمی
سالهاست کە کردستان با مشکلات اقتصادی دست و پنجە نرم می کند. از آنجا کە بیکاری در کردستان بیداد می کند، مردم بیکار و نیازمند، ناچارند بە مشاغلی چون کولبری روی آوردە و درازای درآمدی ناچیز بارهای سنگین چای، پارچه، تلویزیون، یخچال، لوازم خانگی، کریستال، مواد خوراکی و غیرە را بر شانه های نحیف و تکیده خود حمل کردە و بدون گمرک از مسیرهای صعب العبور کوهستانی وارد کشور کنند. اصولا کولبری شغل بە رسمیت شناختە شدەای نیست، نە بیمەای دارد و نە درآمد قابل توجهی. مزد حمل یک یخچال بزرگ و سنگین پنجاه هزار تومان است. علی رغم ادعای صدور دفترچە کولبری مجاز در برخی شهرستان های مرزی، آمار دقیقی از تعداد کولبران وجود ندارد. هر از چندگاهی کولبران در اثر انفجار مین یا شلیک های فراقضایی کشتە می شوند. مسئولین عملا هیچ برخورد جدی با شلیک های فراقضایی و کشتار کولبران انجام ندادە و پاک سازی مین ها نیز هیچگاه بە صورت کامل صورت نگرفتە است.
مسئولین حکومتی کە با قاچاق کالا مخالفند هیچگاه وجود کولبران و حقوق آنان را بە رسمیت نشناختەاند؛ درعین حال آنان هیچگاه نگفتەاند در حالیکە در تمام این سالها کاری جدی برای رفع نیازهای شغلی منطقە انجام نشدە، مردم فقیر کردستان چگونە امرار معاش کنند؟
کولبرها چه کسانی هستند؟
برای شناختن پدیدە کولبری باید مروری بر وضعیت سیاسی و اقتصادی کردستان داشت. بعد از جنگ داخلی سال ۱۳۵۹کردستان عملا بە یک منطقە نظامی-امنیتی تبدیل شد. نیروهای نظامی و اطلاعاتی کنترل و ادارە کامل کردستان را در اختیار گرفتند. تمام مسائل کردستان تحت تاثیر نگاه نظامی-امنیتی قرار گرفت. اقتصاد کردستان کە قبل از آنهم در زمان رژیم پیشین تعریفی نداشت، نابودتر شد. کشاورزی و دامداری درآمد چندانی نداشت. تعدادی از کارمندان ادارات دولتی با تیغ تصفیە، بە خیل بیکاران پیوستند. تعدادی از مردم بە کسب و کار در مغازەهای کوچک مشغول بودند. اکثریت مردم فقیر و ندار بودند و ادارەکنندگان استان هم یک صدم اهمیتی را کە بە مسائل سیاسی و امنیتی می دادند بە چارەاندیشی اقتصادی اختصاص نمی دادند.
از آنجا کە ایران تحت تحریم کالاهای غربی قرار داشت، ورود کالاهای غربی و بعدها کالاهای چینی از طریق مرزها، راهی برای ارتزاق مردم ساکن شهرهای مرزی شد. دولت برای این مبادلات مرزی مجوز صادر نمی کرد و آنرا قاچاق بە حساب می آورد. ماموران مرزی بە دو گونە با وارد کنندگان کالاهای بە اصطلاح قاچاق برخورد کردند. برخی اقدام بە شلیک و کشتار ترددکنندگان مرزی نمودە و برخی با گرفتن پول از ترددکنندگان مرزی بە آنان اجازە عبور و مرور دادند.
کم کم کاسبان مرزی و ماموران رشوەگیر همدیگر را شناختە و مشتری شدند. علی رغم تمام خطراتی کە ترددکنندگان مرزی را تهدید می کرد، گرسنگی و بیکاری عامل قوی تری برای ادامە بود. رفتە رفتە در طول سالهای پس از جنگ این نوع کسب و کار رونق بیشتری گرفت. برای انجام این کار سواد و آموزش لازم نبود، تنها داشتن یک سر نترس و انگیزە و کمی پول اولیە لازم بود.
بهرحال برخلاف تمام مشکلات و خطرات، عدەای از طریق این کسب و کار مرزی بە نان و نوایی رسیدە و کسب و کار خود را گسترش دادند. ظهور یک طبقە نوسرمایەدار موجب شد کە بە جای انتقال اندک اجناس از طریق اتوبوس ها، پاساژهایی در شهرهای مرزی ساختە شود و این بار مسافران از شهرهای دیگر بە شهرهای مرزی سفر کنند. قیمت اجناس خارجی نیز بە اندازە کافی ارزان بود کە باعث جلب مسافران بیشتری شود. جلب خریداران و مسافران از شهرهای دیگر موجب بروز و رونق کسب و کارهای دیگری از جملە هتل داری و رستوران داری شد. اکنون طبقە فوق مرفه ای در شهرستان های مرزی ظهور کردەاند کە معاملات میلیاردی خود را به صورت آنلاین انجام می دهند. برخی از آنان شرکت هایی را بە ثبت رساندە و در چین هم دفتر دارند.
اما حیات این طبقە سرمایەدار، هنوز هم وابستە بە عبوردادن اجناس از مرزهاست. مرزها دارای جادەهای مناسبی نیستند و اصولا همان جادەهای نامناسب هم تحت کنترل نیروهای امنیتی نظامی هستند. امکان عبور بارهای سنگین اجناس فقط از طریق ماشین آلات ممکن نیست. اینجاست کە کولبران وارد ماجرا شدە و فقرای بدون سرمایەای کە امکان شغل یابی و رقابت ندارند، با حمل کالاها بر پشت خود و عبوردادن آنها از راههای کوهستانی صعب العبور، کالاها را از مرز رد می کنند. بعد از پرداخت رشوە بە مامورین، کالاها در روستاهای مرزی انبار و بارگیری می شود. این بار رانندگان کامیون ها هستند کە کالاها را با دادن رشوە بە ماموران پست های بازرسی بە شهرهای مرزی می رسانند. کالاها وارد مغازەها و پاساژها شدە و سیل خریداران بە سوی پاساژها روانە می شوند. سهم کولبران خستە از این رونق اقتصادی نهایتا پنجاه هزار تومان در ازای هر حمل دشوار و طاقت فرساست.
اولین کسی کە رسما با نگاهی هنری بە واقعیت تلخ کولبری در کردستان پرداخت بهمن قبادی بود کە در فیلم زمانی برای مستی اسب ها، زندگی تلخ چند کودک کولبر را بە تصویر کشید. فعالان مدنی کرد هراز چندگاهی بە شلیک های فراقضایی، عدم پاکسازی مین ها و کشتار کولبران اعتراض کردەاند، اما تاکنون هیچکدام از این موارد بە اندازە حادثە مرگ کولبران در سقوط بهمن توجە و همدردی مردم سایر مناطق کشور و بە تبع آن توجە مقامات را بە خود جلب نکردە بود.