درصحن – شوراها – پریناز پیرنیا: هجوم مرگبار زباله، می رود تا شمال سرسبز ایران را به جهنم تبدیل کند. هجوم زباله ها در گیلان تنها به فصل بهار و تابستان که فصول گردشگری و شمال گردی است، محدود نمی شود. کمبود امکانات شهری مثل سطل های تفکیک زباله در اماکن عمومی و تفرج گاهها، فقدان سیستم اصولی و علمی دفع زباله و ضعف فرهنگی، شمال کشور را با انبوهی از زباله ها مواجه کرده، بطوریکه اگر شوراها با هوشیاری با این مساله برخورد نکند، دیر نیست روزی که گیلان زیر زباله ها دفن شود.
تعریف انواع زباله و تفکیک آنها بحث تازهای نیست، اما هنوز فرهنگ تفکیک زباله و بازیافت آن نه به معنی اقتصادی، بلکه به معنی محیط زیستی در جامعه ما جا نیفتاده است. آزیتا کیانی، کارشناس ارشد محیط زیست از دانشگاه آزاد لاهیجان با بیان این مطلب میگوید: مسئله زباله مشکل همهی کشور ماست، اما این که بیشتر در شمال کشور و به ویژه گیلان نمود دارد، دلیلش وسعت کم و تراکم جمعیتی بالاست. به این فاکتورها طبیعت منحصر به فرد گیلان و هجوم مسافران به این منطقه را هم بیافزایید، طبیعی است که بحران زباله در گیلان بیشتر باشد و بیشتر هم به چشم بیاید.
خانم کیانی علاوه بر پسماندهای معمولی به زبالههای صنعتی، ساختمانی و بیمارستانی اشاره میکند و میگوید: کارشناسان سالیان زیادی است که دربارهی بحران آلایندههای شهری هشدار میدهند. شیرابهی زبالهها، به ویژه شیرابههای زبالههای بیمارستانی که به شیوهی غیراصولی دفن میشود و به سفرههای آبهای زیرزمینی، رودخانهها و دریا راه مییابد مشکلی است که با وجود هشدارهای فراوان همچنان پا بر جا مانده است. مسئولان جلسات و کمیسیونها و بودجهها و برنامهریزیهای فراوانی برای حل این مشکل اعلام میکنند اما همهی اینها در حد حرف میماند و به عمل تبدیل نمیشود. آنها دائما از ضرورت استاندارد سازی دفع زباله در استان حرف میزنند و بایدها را تعیین میکنند اما انگار مسئولی برای اجرای این بایدها و ضرورتها وجود ندارد.
از نظر خانم کیانی شهرداریها به عنوان نیروی اجرایی ساماندهی سیستم دفع زباله و شوراهای شهر و روستا به عنوان ارگانهای نظارتی، باید فکری اساسی برای این بحران بکنند وگرنه گیلان دارد زیر زباله دفن میشود و نفسش بند میآید.
او با اشاره به نقش نهادهای مدنی و سازمانهای مردمنهاد فعال در زمینهی محیط زیست میگوید: همکاری شوراهای شهر و روستا با این نهادها و تقویت کردن این نهادها بهترین راهکار برای فرهنگ سازی عمومی و بسیج مردمی برای پاکسازی گیلان از زباله است.
با منیره خانزاده، گردشگری از اراک در ساحل آستارا صحبت میکنم. او که مسحور طبیعت گیلان شده، میگوید: کجا میتوان جنگل و کوه و دریا را یک جا دید؟ منظرههای گیلان واقعا بینظیرند. اما حیف که آب دریا رسما بو میدهد. نه بوی دریا، بلکه بوی عفونت و زهرآبهایی که به دریا ریخته میشود. چند متر آن طرفتر بوی تعفن میآید. حواسمان نبود که کنار یک لولهایم که از زیر شنها به دریا متصل شده. توجه کردیم و دیدیم آب آلوده از درون لوله به دریا میریزد. اینها که نمیتواند غیرقانونی باشد وقتی این قدر واضح و روشن است. وقتی من مسافر با چنین چیزهایی برخورد میکنم حتما مسئولان شهری هم در جریان این چیزها هستند. یا مثلا در جادههای جنگلی منظرهها پر از زباله است. البته درست است که مسافران نیز کم لطفی میکنند و اغلب بهداشت محیط را رعایت نمیکنند، اما در گردشگاهها سطل زباله نیست. اگر هم باشد برای تفکیک زباله سطلهای جداگانه وجود ندارد.
نوازشگران طبیعت و امید به نجات گیلان
نکیسا پرتوی یک دوستدار طبیعت است که در تابستان گذشته با شرکت در طرح دانشجویی دخترانهی «صلح و سلام» در پاکسازی سواحل دریای خزر مشارکت کرده است. او با این توضیح که در این طرح علاوه بر پاکسازی ساحل منطقه گردشگری دیلمان را نیز زبالهزدایی کردیم میگوید: در این طرح که در حاشیه جشنواره آشتی با طبیعت انجام شد تعداد زیادی از دختران دانشجو از دانشگاههای شهرهای مختلف گیلان مثل لاهیجان، رشت، سیاهکل و خلخال حضور داشتند. این تجربهی خیلی خوبی بود برای من و در واقع یک فرهنگسازی بود که جامعهی ما بیشتر از هر چیزی به آن نیاز دارد.
خانم پرتوی با دوستان و همکلاسیهایش در دانشگاه رشت یک انجمن کوچک به اسم «پاکزی» تشکیل دادهاند. او توضیح میدهد: ما در این مدت چند سفر یکروزه طبیعتگردی داشتهایم. البته در این سفرها هر یک از بچهها ممکن است کسی از اعضای خانواده یا دوستان را هم به همراه خود بیاورد. ما هر بار برنامهی مشخصی هم برای پاکسازی طبیعت داریم و این کار را نوعی نوازش و تشکر از طبیعت و کمترین وظیفهی خود میدانیم. او نقش دانشگاهها، شهرداریها، شوراهای شهر و روستا و شورایاریها را در کنار فعالان داوطلب محیط زیست در آموزش عمومی بسیار حیاتی توصیف میکند و میگوید: مثلا ما الان که دانشجو هستیم و انگیزهی جوانی و اوقات فراغت کافی داریم و کمی هم دانش داریم که باید محیط زیست را حفظ کرد، این گروه را تشکیل دادهایم. شاید سالهای بعد انگیزهمان را از دست بدهیم و هر یک درگیر زندگی بشویم و ادامه ندهیم. اما اگر جریانهای جدی از سوی مسئولان و نهادهایی که مسئولیت آموزشی یا اجرایی دارند این طرحها انجام شود، دنبالهدار و تاثیرگذارتر خواهد بود.