درصحن- فرشته قاضی: طی روزهای گذشته رسانههای حکومتی لیست انتخاباتی مجلس خبرگان منسوب به اکبر هاشمی رفسنجانی را لیست بیبیسی یا لیست انگلیس خواندند و از مردم خواستند به این لیست رأی ندهند. پیشتر کاربران مجازی کارزاری با عنوان کارزار رأی سلبی راه انداخته بودند که بر مبنای آن از مردم میخواستند به محمد یزدی، احمد جنتی و مصباح یزدی رأی ندهند، و در مقابل به لیستی که با عنوان لیست حمایتی اکبر هاشمی رفسنجانی منتشر شده رأی بدهند. رقابت میان تندروها و میانه روها و ورود اتهام وابستگی به طیف میانه رو، موضوع گفتگوی درصحن با فائزه هاشمی است. فائزه هاشمی از فعالان زن، نماینده سابق مجلس و مدیرمسول روزنامه توقیف شده زن است.
از فائزه هاشمی درباره این کارزار و انگلیسی خواندن لیست حامی علی اکبرهاشمی رفسنجانی سؤال کردهام و او میگوید که نگرانی از شکست در انتخابات منجر به ایجاد محوری با عنوان لیست بیبیسی یا لیست انگلیس از سوی اصولگرایان شده است. این یکی از ترفندهای تخریب از سوی جناح اصولگرا و دروغ محض است.
مصاحبه درصحن با فائزه هاشمی را بخوانید:
خانم هاشمی لیست مورد حمایت آقای هاشمی در مجلس خبرگان از سوی رسانههای حکومتی و مسئولان ردههای مختلف حکومتی با عنوان لیست انگلیسی یا لیست مورد حمایت بیبیسی مطرح شده شما چی فکر میکنید؟
این دقیقاً یکی از ترفندهای تخریب است. حمله به جلسات سخنرانی و انتخاباتی و لغو مجوزهای سخنرانیها که سپاه یا دیگر عوامل انجام میدهند و اجازه نمیدهند که حتی برخی کاندیداهای اصلاحطلب در ستادهای انتخاباتی خود که کاملاً کاری قانونی است برنامه یا سخنرانی و تجمع داشته باشند در کنار همین اتصال به بیبیسی، همه نشان دهنده نگرانیشان از بازنده شدن است. شرایط طوری است که اینها رأی ندارند و از همین طریق میخواهند عواملی که به نظرشان باعث شکست آنها میشود را به نوعی تخریب کنند. یک نکته هم آقای موسوی خوئینیها میگفت که به نظرم درست است که افراطیها نتوانستند به توافق برسند و دور یک محور مشخص جمع شوند، این قضیه بیبیسی شاید محوری باشد که بتواند همه را دور هم جمع کند و یک جوری ائتلاف بینشان ایجاد کند. اینها اما دروغ محض و ساختهوپرداخته ذهن اینهاست.
خبرگزاری فارس و تسنیم و مهر نوشتهاند مفتی سعودی گفته به جنتی و یزدی و مصباح رأی ندهید. یعنی بعد انگلیس رفتند سراغ سعودی. این چه معنایی دارد؟
اینها بعد قضایای منا و.. میدانند شاید یک خورده حساسیت بین مردم نسبت به عربستان ایجاد شده میخواهند از همین قضیه سوءاستفاده کنند. اینها همه نشانگر نگرانیشان از شکست است. اما مردم عاقلتر از این حرفها هستند. ولی این گونه ترفندها همیشه عکس جواب داده است.
شما فکر میکنید کارزار رأی سلبی تأثیرگذار خواهد بود؟
به نظر من مهم نیست تأثیرگذار است یا تأثیرگذار نیست. مهم این است که مردم حق دارند بگویند به چه کسی رأی میدهیم و به چه رأی نمیدهیم. و این هم یک مسئله طبیعی بوده و در فضای مجازی از سوی مردم این کمپین نه به جنتی، یزدی، مصباح یزدی، احمد خاتمی و خیلیهای دیگر شکل گرفت. اینکه اینقدر برخورد و عکسالعمل ندارد. آن طرف آن همه اتهام میزنند، این طرف اتهام نیست فقط می گویند به اینها رأی ندهید. این حق مردم است نه نفوذ خارجی است، نه نقشه بیبیسی است، تمایل و نظر مردم را بیان میکند. همین که اینها چنین عکسالعملی نشان میدهند نشان دهنده این است که این مسئله مؤثر بوده و یک نگرانی جدی ایجاد کرده و نگران رأی این آقایان هستند. یکی دیگر از چیزهایی که این روزها مدام میشنویم وصل کردن رأی آوردن و رأی نیاوردن این آقایان به نظام و حیثیت نظام است و اینکه اگر اینها رأی نیاورند نظام زیرسوال میرود. این هم اشتباه است. هر فردی رأی آوردن و نیاوردن اش به عملکرد خودش برمیگردد. اینطوری میخواهند یک عده را که به نظام علاقهمند هستند تحریک کنند که حتماً بیایند و به اینها رأی بدهند. اینها همه روشهای اشتباه تبلیغاتی است و مشکل درست کردن برای نظام است تا اینکه خدمت به نظام باشد.
با این حجم ردصلاحیت ها برخی می گویند که تحت هر شرایطی پای صندوقهای رأی رفتن، ضمانت رفتار و عملکرد شورای نگهبان در بحث رد صلاحیتها است شما چه فکر میکنید؟
من به شدت مخالفم با این نظر. اینها این کار را میکنند که مردم ناامید شوند و رأی ندهند. چون میدانند که اگر مردم پای صندوقهای رأی بیایند آنها بازنده هستند. اصولگراها به طور سنتی بین ۲۰ تا ۲۵ درصد رأی دارند و نظرسنجیهایی که در یکی دو ماه اخیر انجام شده همین را نشان داده. میدانند که وقتی مردم بیایند پای صندوقهای رأی، رأی آنها نهایت همان ۲۵ درصد است ولی اگر مردم پای صندوقهای رأی نیایند و میزان مشارکت پایینتر باشد ۲۵ درصد آنها در مشارکت پایین و جمع آرا میشود مثلاً ۵۰ درصد آرا.
بنابراین به نفعشان است مردم نیایند چون اگر بیایند رأیشان به اینها نیست و به اصلاحطلبها است. این کار را میکنند که مردم را ناامید کنند که مردم نیایند. یک جوری هم خیلیها را سرگردان نگاه داشتند در این روزهای آخر که تأیید نشد، تأیید نشد و.. که یک جوری آدمها فرصت تبلیغ نداشته باشند. یک جوری اصلاحطلبها را در وضعیت ابهام نگاه دارند که چه باید بکنیم از بقیه حمایت کنیم یا تکلیف اینها معلوم شود و.. همین یعنی از دست دادن زمان. از آن طرف میگویند مردم حتی اگر نظام را قبول ندارند بیاید رأی بدهند از طرف دیگر می گویند نگفتیم که بروند مجلس و گفتیم فقط رأی بدهند و.. این هم ناامید کردن مردم است. یعنی ما رأی شما را میخواهیم و اینکه شما در مجلس نماینده داشته باشید یا نداشته باشید نباید در این حد نظر بدهید و به کسی که ما میگوییم باید رأی بدهید. اینها همه برای ناامید کردن مردم است که رأی ندهند. و مردم را دلخور و دلشکسته بکنند. جواب این عملکردها اتفاقاً مشارکت و رأی گسترده است. ما راه دیگری نداریم. مگر غیر از اصلاحات راه دیگری داریم؟ اصلاحات مگر جز اینکه رأی دادن، مهمترین نمادش است و مهمترین نماد دموکراسی، رأی دادن است؟ اگر رأی ندهیم و قهر بکنیم و تحریم بکنیم چطور میخواهیم به اصلاحات برسیم؟ اگر یک مجلس عاقل و منطقی، نه وکیل الدوله، نه حامی روحان، ی بلکه مجلس عاقلی که بتواند خوب را از بد تشخیص دهد، بر دولت نظارت داشته باشد و بتواند برنامههای خوب روحانی را رأی بدهد، سیاسیکاری نکند و عقلانیت داشته باشد برعکس مجلس فعلی که عقلانیت را کنار گذاشته و با هیاهو و سیاسی بازی و جنجال و.. ادامه حیات میکند سرکار بیاید و به آقای روحانی کمک کند که بتواند برنامههایش را اجرا بکند، مشکل بیکاری حل شود، اصلاحات در عرصههایم هم اقتصادی و سیاسی و اجتماعی اتفاق بیفتد و خانم رهنورد و آقای موسوی و آقای کروبی آزاد شوند و بالاخره برویم به سمت حقوق بشر و قانون اجرا شود. دولت هر برنامه خوبی در این زمینهها داشته باشد اجرا شود نه اینکه مجلس مدام به تهدید و احضار وزرا جلوی انجام کارهای خوب را بگیرد. مثل آقای فرجی دانا که خیلی خوب کار میکرد و برکنارش کردند. ما اگر تعهد میخواهیم اگر اقتصاد رونق یافته میخواهیم اگر میخواهیم مشکلات کشور حل شود تنها راه داشتن مجلس عاقل و معتدل است. هیچ راه دیگری نیست و نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که آقای روحانی چرا این کار را کرد یا آن کار را کرد. باید امکانات اش را فراهم کنیم. سال ۹۲ رأی دادیم به آقای روحانی و حالا باید رأی بدهیم که کمک کنیم نیاز است که رأی بدهیم.
مجلس با این مشخصاتی که میگویید با توجه به ردصلاحیت های گسترده قابل تشکیل است؟ یا حداقل انتظار این است که جلوی ورود افراد تندرو گرفته شود و کمی تعدیل شود؟
درست است که چهرههای شاخص اصلاحات ردصلاحیت شدهاند ولی کسانی هم که هستند عمدتاً اصلاحطلب هستند اما افراد کمتر شناخته شده. بههرحال اصلاحطلبان اینها را کاندیدا کردهاند و ممکن است یکی دو نفر هم بینشان باشد که عدهای موافق با آنها نباشند اما بهترین کار این است که لیستی رأی بدهیم چون در مجلس، مهم این است که عدد داشته باشیم. اینکه حالا به دو نفر یا چهار نفر رأی بدهیم اینها در مجلس تأثیرگذار نخواهند بود.
از طرف دیگر من فکر میکنم یک اتفاق خوب هم میتواند باشد که چهرههای شاخص نیستند مردم لیستی رأی بدهند و اینها بروند مجلس، یک نوع پوستاندازی میشود و یک تعداد آدمهای جدید میآیند. دوباره ما چهرههای تکراری نمیبینیم در مجلس و جاهای دیگر. این یک فرصت جدیدی است که افراد جدید با افکار نو و تواناییهای جدید بیایند.