درصحن- یادداشت سردبیر: استانی شدن یا شهرستانی ماندن حوزه های انتخابیه؟ این پرسش در ادوار مختلف مجلس مطرح بوده و تلاش هایی برای تغییر حوزه های انتخابیه از شهرستان به استان انجام شده ولی هر بار تلاش نمایندگان با سدی به نام شورای نگهبان مواجه شده است. شورای نگهبان این تغییر را خلاف قانون اساسی می داند چون بر این باور است که استانی شدن انتخابات مشارکت ملی را کاهش و رابطه نمایندگان با مردم را تقلیل می دهد.
فارغ از درستی یا نادرستی تحلیل شورای نگهبان و صرف نظر از وارد بودن یا نبودن داوری این نهاد قانونی، پرسش این است که رابطه استانی شدن انتخابات با ارتقاء حق حاکمیت ملی در تنظیم سیاست های کلان و پروسه قانونگذاری از یک سو و توسعه و آبادانی شهرها و روستاهای کشور، از سوی دیگر، چیست؟ نگارنده در مقاله ای با عنوان «دغدغه های محلی کاندیداها، خلاف رسالت نمایندگی یا مکمل آن؟» مدعی است که استانی شدن انتخابات با حفظ ساختار موجود، ممکن است سطح مشارکت نمایندگان پارلمان در تصمیمات ملی را افزایش دهد ولی این تغییر نه تنها به آبادانی و توسعه مناطق خارج از مرکز کمک نمی کند بلکه ریتم فعالیت های عمرانی ای و توسعه ای شهر و روستاهای کشور را کند و نابرابری در توزیع منابع میان استانهای کشور را افزایش خواهد کرد. اگر این فرض را قرین به صحت بگیریم، راه حل چیست؟ چگونه می توان سیستمی ایجاد کرد که نمایندگان مجلس روی مسایل ملی متمرکز و نمایندگان شوراها به مسایل محلی و منطقه ای بپردازند و در عین حال شاهد ارتقای حاکمیت ملی در مسایل کلان و توسعه و آبادانی مناطق خارج از مرکز باشیم؟
نگاهی تطبیقی به کشورهای توسعه یافته نشان می دهد آنها برای حل این چالش، کوشیده اند تعداد نهادهای انتخابی را توسعه و سطح مشارکت عمومی را گسترش دهند. امریکا از جمله کشورهای توسعه یافته با بیشترین تعداد کرسی های انتخابی است. گفته می شود 500 هزار کرسی انتخابی در امریکا وجود دارد. یعنی 500 هزار مقام حکومتی (فدرالی و ایالتی) با رای مستقیم مردم انتخاب می شوند. از روسای آموزش و پرورش شهرها و قاضی و شهردار گرفته تا نماینده مجلس و سنا و ریاست جمهوری، جملگی با رای مردم انتخاب می شوند. افزایش کرسی های انتخابی سبب می شود:
- مشارکت عمومی در پروسه تصمیم گیری افزایش یابد.
- نظارت عمومی بر نهادهای قدرت افزایش و به تبع فساد کاهش یابد.
- مسوولیت پذیری و پاسخگویی گسترش یابد.
- شفافیت و نظارت پذیری توسعه یابد.
- مقام های حکومتی همواره در معرض رای و نظر مردم قرار داشته باشند.
- چرخش قدرت بصورت دموکراتیک انجام و توزیع قدرت ممکن شود.
بنابراین برای افزایش حاکمیت ملی در پروسه قانونگذاری و توسعه کشور، همزمان با استانی شدن انتخابات، لازم است بسیاری از نهادهای قدرت در کشور از جمله استانداران و شهرداران با رای مستقیم مردم انتخاب شوند. انتخابی شدن استاندار کمک می کند تا استانداران برای تصاحب کرسی استانداری مستقیم از مردم رای بگیرند. استانداری که با رای مستقیم مردم به قدرت رسیده باشد برای حفظ قدرت خود از نهایت قدرت و نفوذ اش برای جلب اعتماد عمومی استفاده می کند. حال آنکه استانداران منتخب هیات دولت نه تنها خود را در برابر مردم پاسخگو نمی بینند بلکه اهتمامی به توسعه و آبادانی استان تحت مدیریت خود نشان نمی دهند چراکه بقا یا برکناری شان از قدرت ارتباط مستقیمی با عملکردشان در سطح استان ندارد بلکه میزان تبعیت از رئیس دولت و اجرای برنامه های سیاسی و غیر سیاسی دولت ملاک ارزیابی موفقیت یا شکست آنها در اداره استان خواهد بود.
از این رو، استانی شدن انتخابات مجلس شورای اسلامی زمانی می تواند راه حل مشکلات و چالش های موجود باشد که بطور همزمان استانداران با رای مستقیم مردم انتخاب شوند چراکه استانی شدن انتخابات بدون انتخابی شدن استانداران، سبب می شود که بی عنایتی دولت به مناطق مختلف کشور کاهش و پروسه توسعه کندتر و رابطه دولت-ملت تقلیل یابد.
انتخابی شدن استانداری ها و استانی شدن انتخابات مجلس شورای اسلامی این فرصت را ایجاد می کند تا نمایندگان به مسایل کلان و ملی عنایت بیشتری کنند و وقت کمتری را صرف امور منطقه ای کنند و از سوی دیگر استاندار منتخب مردم می تواند و باید برای جلب منابع مالی، اعم از بودجه دولتی و سرمایه گذاری غیردولتی به توسعه نیافتگی استانها کمک و پروسه توسعه و آبادانی کشور را تسریع بخشد. در چنین حالتی است که استانی شدن انتخابات مجلس نگرانی از کاهش رابطه نمایندگان با مردم و عدم پیگیری جذب منابع مالی برای پروژه های عمرانی را از بین می برد.
لذا افزایش کرسی های انتخابی، بعنوان یک مطالبه ملی، در انتخابات پیش رو، باید در گفتگو با کاندیداهای ورود به پارلمان مورد توجه قرار گیرد تا منتخبان مردم در مجلس دهم طرح انتخابی شدن استانداری های سراسر کشور و طرح استانی شدن انتخابات مجلس را بصورت همزمان ارائه و حاکمیت را نسبت به افزایش کرسی های انتخابی متقاعد و مجاب سازند. چنین طرحی می تواند پروسه دموکراتیک کردن ایران و توسعه کشور را تسریع و چالش های نظام حکومتی جمهوری اسلامی را کاهش دهد.