در صحن – شوراها – پوران سعیدی: تنش را روی زمین می کشد، دو دمپایی پلاستیکی در دو دستش کرده و خود را توی حیاط خاکی سر می دهد تا به در چوبی ورودی خانه برسد. بالاخره می رسد و کاغذ رنگینی را که باد از زیر در به حیاط انداخته بر می دارد. عکس را می بیند و می شناسد. می گوید «پسر حاج اسماعیل است.» اما نوشته را نمیتواند بخواند. برایش می خوانم: رای به حسین س. کاندیدای اصلح شورای شهر، یعنی آوردن امکانات تبریز به محل زندگی شما!
آگهی تبلیغاتی کاندیداهای شوراهای شهر و روستا برای زنی میان سال که همه زندگی اش را با کم توانی جسمی در سخت ترین شرایط گذرانده و حتی امکانات سواد آموزی در حد خواندن و نوشتن هم نداشته، چه معنی ای دارد؟ با خنده ای آمیخته به شرم و با عجله می گوید: «من به کسی رای می دهم که برایم یک صندلی چرخ دار بخرد.»
حشمت ۵۱ ساله است. همه عمرش را در روستایی سپری کرده که چند سالی است شهر شده است. زمانی توان راه رفتن داشته، اما به گفته خودش، «سال هاست تنش را روی زمین می کشد.» خواهر و برادرهایش ازدواج کرده اند و هر یک کوچ کرده اند و در شهری دیگر به سر زندگی خود رفته اند. پدرش درگذشته و مادرش هم به دلیل کهولت سن حال خوشی ندارد و اغلب بیمار است، اما با این وجود از حشمت هم نگهداری می کند. حشمت تنها یک نمونه از شهروندان بسیاری است که نیازهای ویژه ای دارند.
مسئولیت شورای شهر در قبال افرادی با نیازهای خاص چیست؟
می پرسم آیا تا کنون صندلی چرخ دار را از نماینده شورای شهرتان خواسته ای؟ پاسخش سکوتی همراه لبخند است با چاشنی یک «نچ» کوتاه. اصرار که می کنم، می گوید: «آخر من خجالت می کشم! با آدم های مهم که نمی شود به این راحتی حرف زد!»
رقیه ب. همسایه حشمت، کسی است که مرا به دیدن او برده است؛ چرا که قول داده ام درباره مشکلات بزرگ آدم های خیلی معمولی بنویسم. می گوید: فصل پاییز گذشته یک روز به کمک یکی از اهالی محل که ماشین دارد، حشمت را برای دکتر به تبریز بردیم. مریض بود. مدام خون دماغ می شد و کسی نبود که به او رسیدگی کند. دکتر گفت فشار خونش خیلی بالا بوده و شانس آورده که سکته نکرده است. یک روز تمام در درمانگاه و آزمایشگاه و راه بودیم. این دختر بی نوا کسی را ندارد و مادر پیرش هم توان و امکانات نگهداری از او را ندارد. یک امکانات اولیه زندگی برایش کافی است و هر چند ماه یک بار رفتن به دکتر. اما او امکانات این کار را ندارد.
به گفته خانم رقیه ب. در دو دوره قبل، حدود هشت سال پیش، قبل از شهر شدن این جا، به همت شورای روستا و با کمک مردم برای حشمت یک ویلچر خریداری شد. یک بار که آن ویلچر خراب شد. حشمت دیگر از آن صندلی چرخ دار به ندرت و تنها برای کارهای ضروری استفاده می کند. او که در کودکی دوست و هم بازی حشمت بوده، می گوید: حشمت وقتی بچه بود می توانست راه برود. حتی تا اوایل جوانی هم راه می رفت. اما رفته رفته وضعش بدتر شد. اگر دسترسی مناسبی به درمان داشت شاید الان در چنین وضعی زندگی نمی کرد. الان می گویند شورای شهر وظیفه دارد برای معلولان امکانات مناسب شهری فراهم کند، اما افرادی با شرایط حشمت به امکانات اولیه زندگی هم راضی اند و امکانات شهری معلولان برای ما خواسته ای رویایی به حساب می آید.
از او درباره تاثیر آموزش و بهبود استانداردهای بهداشتی بر وضعیت افرادی با شرایط حشمت می پرسم، می گوید: این ها خوب است، اما برای کسی با شرایط و سن و سال حشمت دیگر به درد نمی خورد. مثلا ما یک هم ولایتی دیگر هم داشتیم که دختری با معلولیت جسمی و ذهنی داشت. آنها به تهران مهاجرت کردند و اکنون دخترشان هم به مدرسه می رود و هم از امکانات بهزیستی برخوردار است. امکاناتی که در تهران و تبریز هست این جا نیست. وقتی حشمت بچه و نوجوان بود شرایط جسمی اش خیلی بهتر از کودک آن خانواده بود، اما عدم رسیدگی و نداشتن امکانات و فقر سبب شد اکنون چنین شرایطی داشته باشد. مسلم است که اگر شورای شهر و شهرداری و نمایندگان مجلس و دولت امکانات مناسب به مناطق دور از مرکز بیاورند، وضعیت زندگی همه، از جمله معلولان، بهتر می شود.
خانم رقیه ب. در خصوص شعاری که روی آگهی تبلیغاتی کاندیدای شورای شهر مبنی بر آوردن امکانات تبریز به محل زندگی شان نوشته شده، می گوید: البته این ها تبلیغ است که مربوط به زمان انتخابات است، اما واقعا طی این سال ها شورای شهر و قبلا شورای روستا برای مردم هم کار کرده اند. مثلا همین خیابان های آسفالت را ما نداشتیم. اصلا خیابان کشی درست و حسابی نداشتیم. این ها بعد از آمدن شورای شهر و شهرداری درست شد. اما اگر شورا بتواند به افرادی که کمک بیشتری لازم دارند هم رسیدگی کند، خیلی خوب است. حتما این ها راه حل هایی دارد و ما انتظار نداریم شورا از جیب اعضایش به مردم خدمت کند.
در اولین ماده از قانون تشکیلات، وظایف و انتخابات شوراهای اسلامی کشور و انتخابات شهرداران که در سال ۱۳۷۵ به تصویب رسیده، آمده است: «پیشبرد سریع برنامه های اجتماعی، اقتصادی، عمرانی، بهداشتی، فرهنگی، آموزشی و سایر امور رفاهی از طریق همکاری مردم با توجه به مقتضیات محلی اداره امور هر روستا، بخش، شهر، شهرستان یا استان با نظارت شورایی به نام شورای ده، بخش، شهر، شهرستان یا استان صورت می گیرد و به منظور جلوگیری از تبعیض و جلب همکاری در تهیه برنامه های عمرانی و رفاهی استان ها و نظارت بر اجرای هماهنگ آن، شورای عالی استان ها مرکب از نمایندگان شوراهای استان تشکیل می شود.»
اولویت پرداختن به حقوق معلولان
آیا پرداختن به حقوق معلولان از اولویت های اجتماعی و بهداشتی کشور به شمار نمی آید که برای آن برنامه ریزی شود و برای پیشبرد سریع آن کوشش شود؟
موضوع فقط به شهرها و روستاهای دور از مرکز محدود نمی شود. عدم رسیدگی به توان خواهان حتی در پایتخت هم چنان چشمگیر است که سبب نارضایتی گسترده جامعه معلولان شده است. چنانچه عضو نابینای شورای شهر تهران کاندیداهای انتخاباتی را به حساسیت داشتن نسبت به وضعیت جامعه معلولان دعوت می کند و از آنها می خواهد که برنامه های موجود را در این راستا اصلاح کنند. علی صابری می گوید: معلولان اعانه بگیر نبوده و به دنبال کسب حقوقشان در جامعه هستند. جامعه معلولان از وضعیت کنونی راضی نیست.
همین اظهارنظرها نشان می دهد استاندارد زندگی و توقعات معلولان در مناطق مختلف و با شرایط زندگی متفاوت، با هم فرق دارد. معلولیت همراه با فقر آموزشی و اقتصادی و بهداشتی شرایطی را برای افراد نیازمند، فراهم می کند که توان خواهانی که امکانات آموزشی و اقتصادی بهتر در اختیار دارند، هرگز با آن مواجه نبوده اند. شاید از همین جهت است که شوراها به عنوان منتخب مردم هر منطقه می توانند مشکلات و مصائب مردم همان منطقه را بهتر درک کنند و از همین رو می توانند کارکرد بهتری داشته باشند.
علی صابری، عضو نابینای شورای شهر تهران، خود حقوقدان است و از وکلای بنام و گران قیمت کانون وکلای دادگستری است. او در تلاش است تا با رایزنی در مجلس فراکسیون حمایت از حقوق معلولان دوباره راه اندازی شود. به گفته او اکنون دسترس پذیری در قانون بودجه شهرداری تهران در سال ۹۵ تصویب شده و پیمانکاران و مجریان در اجرای همه پروژه ها به رعایت موضوعات مربوط به این بخش باید ملزم شوند. او می گوید که مخالف حمایت مالی و کمک سخت افزاری به معلولان نیست اما بازتوانی و کمک به آنها از طریق مناسب سازی فضاها و معابر شهری از اهمیت بیشتری برخوردار است. به گفته آقای صابری هر چه مطالبات معلولان بیشتر شود، می توان امیدوار بود که اتفاقات بهتری بیافتد.
جامعه معلولان ایران طیف گسترده و کمتر دیده شده ای هستند که هر کدام بسته به موقعیت و شرایط زندگی شان به امکانات و کمک های متفاوت و متنوعی نیاز دارند. قابل دسترس کردن وسایط نقلیه شهری، ایجاد امکانات ویژه ورزشی و رفاهی، فراهم کردن دسترسی به پارک ها و تفرجگاه ها، ایجاد فرصت های شغلی برای توان خواهان، و امکانات بهداشتی و آموزشی ازجمله نیازهای معلولان است که به طور کلی در کشور کمتر به آن توجه شده است؛ اما شوراهای شهر و روستاهای مناطق محروم و دور از مرکز در قبال جامعه معلولان شهر و دیار خود مسئولیتی بزرگتر و گاه پایه ای تر دارند: رساندن امکانات سخت افزاری و امکانات بهداشتی و آموزشی ابتدایی به آنها. چرا که آنها تنها در صورت داشتن این امکانات است که می توانند از خانه بیرون بیایند و از امکانات شهری استفاده کنند.