در صحن ـ شوراها ـ کرمانی مقام: بزرگترین جزیره ایران و خلیج فارس با وجود موقعیت استراتژیکی که دارد، و بهرغم جمعیت حدودا 120 هزار نفریاش و صدها هزار مسافری که هر سال ـ به خصوص در ایام تعطیلات نوروز ـ روانه آن میشوند، حال خوشی ندارد.
هرچند قشم امروز با قشم سه دهه پیش در ظاهر تفاوتهای زیادی پیدا کرده، اما مشکلات ریشهای و کاستیهای اساسی بجاست و مشهود. آن یکی دو کوچه خاکآلود و مغازههای خاک گرفته و جنسهای قاچاق مخصوصا شلوارهای لی، حالا جور دیگری بازتولید شده است.
جنسهای قاچاق این بار در پاساژهای بزرگ با بوتیکها و مغازههای آنچنانی تلنبار شده و خودنمایی میکند. چنانکه وقتی در فرودگاه با یک کولهپشتی مورد بازرسی قرار گرفتم، مورد سوال هم واقع شدم که بقیه بارم کجاست! و وقتی به ماموران توضیح دادم که «برای دیدن مناظر و طبیعت قشم به این جزیره آمدهام و نه خرید» تعجب ماموران و سایر مسافران مشهود بود.
قشم در یک کلام مهجور مانده در خیل پاساژها و مراکز خرید بیهویتش؛ قشم تبدیل شده به جولانگاه سوداگری و نوکیسهگی و کسی به هویت و فرهنگ آن رحم نمیکند.
گنجی در غارت سوداگری
قشم گنجی است برای توریسم، اما تبدیل شده به محلی برای بستن بار سوداگران و ارضاء حس پایان ناپذیر خرید. کمتر کسی از مسافران قشم وقت میگذارد برای دیدن تنگه چاهکوه که پهلو میزند به سرزمین عجایب. کدام سودایی خرید، مراکز خرید را میگذارد تا که در دره ستارگان وقت بگذراند با ارواح و اجنه و موجودات ماورایی که در باور بومیان جا خوش کردهاند در آن.
جنگل حرا میزبان چند درصد از مردمی خواهد شد که هر ساله قشم را با انبوه چمدانها و کارتنهای خرید ترک میکنند؟ چند درصد از آنان لذت خوابیدن زیر بادگیرهای روستای بندری لافت را تجربه میکنند؟ و چه حیف که از این روستای ثبت شده در یونسکو هم نگذشتهاند و اندیشه به نابودی آن بستهاند با احداث مرکز خریدی چند طبقه در دو کیلومتری روستای تاریخی.
قشم مهجور مانده با مراکز خرید بیهویت و هتلهای حقیر و نوکیسگی و حرص و طمع و بیکفایتی و بیمسئولیتی مسولانی که جز به پول نمیاندیشند. این درحالی است که قشم گنجی است از مناظر طبیعی و ژئوپارکها و روستاهای کمنظیر.
قشم تبدیل شده به انبوه مسافران و بارهای کمرشکنی که با خود به همراه میبرند؛ چمدانهای بزرگ و کارتنهای متعدد.
محیط زیست زیر سایه تجارت
رضا یک ایرانگرد حرفهای است؛ او میگوید: «امکانات طبیعی و موقعیتهای جذاب توریستی قشم، زیر سایهی ساخت و سازهای بیرویه و منطق، که به جهت بصری آزاردهنده هستند، قرار گرفتهاند.»
به عقیده او کمتر کسی از مسافران قشم، به نیت مشاهده جزیره روانه قشم میشود. رضا تاکید میکند: «امکانات حمل و نقل در جزیره خیلی ناچیز و گران و دچار اختلال و مشکل است. همین، خود به خود گردشگری در جزیره را به حاشیهی خرید برده است.»
رضا همچنین به سواحل آلوده و آغشته به زباله فراوان قشم اشاره میکند و با تاسف میگوید، انگار کسی مسئول پاکسازی ساحلهای زیبای قشم نیست. معلوم نیست شورای شهر چه میکند؟
قابل اشاره است که تنها از 25 اسفند 1394 تا پایان دومین روز فروردین 1395 بیش از 225 هزار مسافر و گردشگر وارد قشم شد. در سه ماهه اول سال جاری هم بیش از دو میلیون و 200 هزار مسافر و گردشگر وارد قشم شدند.
سیل جمعیتی که در فصلهای مناسب به عزم خرید میآیند و سرریز هزینههای آنها باید در بهبود وضع قشم و ساکنان بومیاش مشهود باشد، اما زندگی اهالی منطقه تا وضع مطلوب فاصله بسیار دارند.
این فاصله چنان است که فرماندار قشم اذعان میکند، «مشکلات زیادی در جزیره قشم وجود دارد که در کوتاه مدت حل نخواهد شد.»
از آب و بنزین تا برق و بیمه و کار
شریف یکی از صیادان منطقه با ناراحتی زیاد میگوید: «مگر ما چقدر درآمد داریم که ماهیانه هم بابت بیمه و بقیه چیزها از ما پول میگیرند؟ من با قایق خودم برای صید میروم، هیچکس هم از من حمایت نمیکند. اما تأمین اجتماعی من و بقیه صیادان را کارفرما میداند و از ما بیمه میگیرد.»
او از دریافت اضافه وجه بابت بنزین به عنوان کارمزد فروشندگان ساحلی هم انتقاد میکند.
حبیب صیاد دیگر قشمی ضمن تایید نظر شریف، میگوید: «یک کم از این هتلها و بازارها فاصله بگیرید. ما آب سالم برای خوردن نداریم. آب ما سهمیهبندی شده است. برای همین آب هم باید هزینه حمل و نقل تانکر بدهیم. حالا اینکه آب تانکرها چقدر سالم است بماند.»
حبیب از بروز مشکلات گوارشی و پوستی و کلیوی برای ساکنان روستای خود (طولا) میگوید. او اضافه میکند که خیلی از اهالی بومی قشم و ساکنان روستاها، از آب چاه و حتی آبهای سطحی ـ که هر دو شور هستند ـ برای آشامیدن و غذا پختن استفاده میکنند، چون نمیتوانند هزینه آب تانکرها را بدهند.
او با خندهای تلخ میگوید، سازمان منطقه آزاد از ما برای ورود به جزیره عوارض میگیرد! این را به کی بگوییم؟ ما ساکن بومی این منطقهایم، توریست و مسافر که نیستیم. چرا باید عوارض بدهیم؟
هم حبیب و هم شریف از مصائب زندگی در قشم در فصل گرما با قطع برق و کمی آب میگویند.
هر دو هم تاکید میکنند که خیلی از صیادهای بومی و ساکنان قدیمی قشم در حال کنار گذاشتن صیادی و رو آوردن به کارهای معمولی زیر دست کاسبان و تاجران و هتلدارها هستند.
آش چنان شور شده که حتی نماینده استان در مجلس خبرگان رهبری گفته که حرفه صیادی سنتی در منطقه در حال نابودی است.
بومیهای قشم در حاشیه «خودی»ها
صدای ناله و اعتراض اهالی بومی قشم اما ظاهرا در هیاهوی خرید مسافران و زرق و برق ظاهری قشم، گم شده و گوش شنوایی موجود نیست.
علی، فارغالتحصیل مهندسی عمران در یکی از بازارهای قشم فروشندگی میکند. او از مشکل بیکاری برای اهالی بومی میگوید و توضیح میدهد: «پدر من صیاد است و من فرزند ارشد خانواده هستم؛ دو خواهر کوچکتر هم دارم که در دبیرستان و راهنمایى درس میخوانند. 3 سال است که با هزار مشکل و بدبختى مدرک دانشگاهى خودم را گرفتم اما موفق به استخدام در ادارات منطقه و سازمان منطقه آزاد قشم نشدم.»
او از استخدام همسران برخی از مدیران منطقه آزاد یا خویشان و بستگان آنها میگوید و بیاعتنایی به نیروهای بومی.
علی همچنین از واگذاری بیرویه سواحل قشم و فروش بدون ضابطه و منطق آنها انتقاد میکند و مسئولیت را متوجه هم سازمان منطقه آزاد و هم شورای شهر میکند.
تصرف زمینها البته با برخوردهایی محدود شده اما به اذعان اهالی منطقه و حتی برخی مسئولان، رفع تصرفها کمتر از میزان تصرفهای انجام شده توسط زمینخواران است.
رییس شورای شهر قشم هم بر این ارزیابیهای مردم منطقه مهر تایید میزند؛ او میگوید: «ما شاهد فروش هکتاری زمین با قیمت بخس به نورچشمیها و وابستگان هستیم، و همواره شاهد تخریب سواحل، بازیافت و تخریب محیط زیست در قشم بوده و هستیم.»
نماینده منطقه در مجلس هم اذعان دارد که مشکل مسکن و بهداشت و کار و معیشت اهالی قشم حلنشده مانده است.
شورای شهر و سازمان منطقه آزاد قشم
شورای شهر قشم در عمل زیر سایه اقدامات سازمان منطقه آزاد قشم قرار گرفته است. نایب رئیس شورای قشم معتقد است: «شعارهای سازمان منطقه آزاد قشم از بدو تاسیس تاکنون آبادانی، سازندگی و محرومیتزدایی از جزیرهی قشم بوده که متاسفانه کمتر به این شعارها عمل شده است.»
او میگوید، بیش از شصت درصد روستاهای جزیره با مشکل آبرسانی مواجه هستند.
شرکت آب و فاضلاب منطقه قول احداث دو آبشیرین کن جدید و تأمین آب شرب سالم برای اهالی منطقه داده؛ اما معلوم نیست این وعده هم کی به نتیجه برسد و با سیل مسافران و خریداران بازارها، چقدر جوابگوی قشم باشد و شود.
هرچه هست، بهبود وضع قشم نیازمند نمایندگان فعال منطقه در شوراست. شورای چهارم قشم نتوانسته چنان که باید حقوق اهالی بومی و ساکنان قشم را متحقق و در تعامل با سازمان منطقه آزاد قشم، تغییر وضع محسوسی در زندگی ساکنان قشم و شرایط عمومی آن برای توریستها و مسافران ایجاد کند.
مشکل جادههای قشم و کیفیت اسفبار آن هم برای ساکنان منطقه و نیز گردشگران به قدر لازم، معروف است. مشکلی که آن هم در تعامل شورا و سازمان منطقه آزاد قشم، هنوز بجاست.
برخی شنیدهها از ساکنان منطقه از بده بستانها و فساد مالی و سوءاستفاده از جایگاه حقوقی بعضی اعضای شورا میگوید.
هرچه هست، مسلم این است که بدون حضور نمایندگان پیگیر و جدی و مسئول در شورا، وضع ساکنان منطقه و حتی وضعیت جزیره به جهت جذب جهانگرد و بهبود شرایط معیشتی و حمل و نقل و آب و محیط زیست قشم، تکان نخواهد خورد.
جواب این سئوال که آیا شورای بعدی قشم میتواند قدم موثری برای تغییر وضع بزرگترین جزیره ایران بردارد، گره خورده با ترکیب اعضای شورای بعدی قشم و کیفیت مشارکت اهالی قشم در انتخابات شوراهای سال 1395.