درصحن- شوراها- سارا میکاییلی: با استان شدن اردبیل تعداد قابل توجهی از روستاهای این استان در مدت کوتاهی به شهر تبدیل شدند و برخی از آنها که در اطراف شهر بودند در بافت شهری اردبیل ادغام شدند، بدون آنکه پیشزمینههای فرهنگی و امکانات شهری برای آنها در نظر گرفته شده باشد. مردم روستاهایی که با امکانات کم در خانههای کاهگلی زندگی میکردند و در آرامش زندگی روستایی صبحها دامهایشان را از آغل به صحرا میبردند و در مزارع و باغها مشغول کشاورزی میشدند، یک روز صبح با خبر شدند که روستایشان شهر شده؛ آنها طبعا خوشحال شدند به امید این که این تحول زندگی سخت و یکنواخت آنها را دگرگون کند. این دگرگونی اتفاق افتاد و مردم از بخشی از تحولات نیز خشنودند. مثلا تغییر سبک ساخت خانهها، گازکشی شهری، لولهکشی آب شهری و همزمانی این تغییرات با آمدن وسایل ارتباط جمعی بیشتر و پیشرفتهتر به زندگی مردم، سبک زندگی روستانشینان اردبیل را عوض کرد. اما این تغییرات به طور طبیعی اتفاق نیفتاد و در بسیاری از مواقع آمیزهای ناهمگون از روستاشهری را پدید آورد.
آسیه کمالی، کارشناس ارشد مردمشناس از نمین، در این باره در گفتوگو با خبرنگار درصحن میگوید: با اذعان به زیباییها و آرامش و سادگی زندگی روستایی، از این نکته نمیتوان غافل شد که جبر اساس زندگی روستایی است و فردیت در این سبک از زندگی معنایی ندارد. خانواده، طایفه و حتی همسایگان نیز در زندگی یک فرد روستایی نقش و قدرت تصمیمگیری – حتی غیر مستقیم – دارند. در جامعه روستایی جوانان به طور عام، به ویژه دختران جوان، تحت سلطه و تصمیم ریشسفیدهای فامیل هستند. مثلا آنها نمیتوانند خودسرانه تصمیم به ازدواج بگیرند و باید به تصمیم خانوادهی بزرگ خود که ممکن است سالها پیش در کودکی آنها گرفته شده، تن دهند. در روستاها مردم تعطیلی ندارند. همه روزه کار میکنند. کاری که تکراری است و هیچ تنوع و هیجانی در آن نیست. هرچند روستا برای یک فرد شهرنشین جای جذاب و هیجانانگیزی برای مسافرت و گذراندن تعطیلات است، اما برای خود روستاییان یکنواخت است و به همین سبب جوانان روستایی اغلب آرزوی مهاجرت به شهرها و ایجاد تغییر در زندگیشان را دارند.
خانم کمالی توضیح میدهد: زندگی شهری چنین نیست. شهر فضایی آزاد است که افراد میتوانند کمابیش در آن ناشناخته باقی بمانند. روابط اجتماعی تنوع بیشتری دارد. امکانات اقتصادی، آموزشی و فرهنگی متنوع و فراوان به افراد امکان انتخاب میدهد. هرچند ممکن است فضای شهری تنهایی را تشدید کند، اما امکانات و تنوع موجود در شهر مدرن به افراد قدرت انتخاب میدهد و انتخاب و فردیت دلخواه و دلفریب است.
این مردمشناس اردبیلی درباره تحولات شهری در استان اردبیل میگوید: در پی تغییرات تقسیمات کشوری اردبیل به استان تبدیل شد و در پی آن تعدادی از روستاها به شهر تبدیل شدند. هرچند شهر اردبیل با همهی قدمت و پیشینهی تاریخی و فرهنگیاش به خودی خود نیز فضای شهری به معنای مدرن آن را ندارد، اما این تغییرات بر روستاهایی که شهر شدند آثار مثبت و منفی بیشتری داشته است. اگر بگوییم با استان شدن اردبیل و شهر شدن تعدادی از روستاها امکاناتی نظیر راهسازی، لولهکشی آب و گاز، و بهسازی خانهها و فضای روستایی اتفاق افتاد که مردم بسیار از آن راضی و خشنودند، اما از طرفی نمیتوان از مضرات این تغییرات چشم پوشید.
خانم کمالی با اشاره به بحران هویتی، از دست دادن سبک زندگی مالوف، و عدم امکانات واقعی شهری میگوید: شهری که سینما و تئاتر ندارد، پارک تفریحی و سالنهای ورزشی ندارد، امکانات آموزشی کافی ندارد، بیمارستان و درمانگاه ندارد، سیستم حمل و نقل مناسب و امکانات ترافیکی حتی در حد یک چراغ راهنمایی و رانندگی ندارد، سیستم دفع زباله مناسب ندارد و از امکانات سادهای مثل پمپ بنزین بیبهره است چطور میتواند نام شهر بر خود داشته باشد؟ در واقع بسیاری از روستاهایی که تبدیل به شهر شدهاند، از هویت روستایی خود تهی گشته و تا داشتن هویت شهری نیز فاصله زیادی دارند. صرف این که خانهها تغییر شکل بدهند و در فضای گسترده روستایی آپارتمانسازی بشود، یک روستا به شهر تبدیل نمیشود.
پدیدهی روستاشهری و وظیفه شهرداری و شوراهای شهر
ایمان پارسآبادی فعال سیاسی و مدنی در استان اردبیل است. او اصلیترین نهادهای مسئول در قبال شهرها و روستاها را شهرداریها و شوراهای شهر و روستا میداند و به خبرنگار درصحن میگوید: همان طور که از اسمشان برمیآید، شهرداریها و شوراهای شهر و روستا مثل دولت محلی در قبال یک منطقه مسئولند. استان اردبیل با این همه امکانات گردشگری و جاذبههای طبیعی و تاریخی، باید آن قدر درآمد داشته باشد که این منطقه را متحول کند.
او با اشاره به آبگرمهای زنجیرهای سرعین، پیست اسکی آلوارس، پارک جنگلی فندقلو، گردنهی زیبای حیران، بقعه شیخ صفیالدین اردبیلی و مجسمهی طبیعی بابا داوود که به ابوالهول ایران مشهور است، میگوید: یکی از راههای در دسترس، گسترش گردشگری است. با برنامهریزی درست میشود گردشگری را در استان اردبیل گسترش داد و با کسب درآمد از این طریق میتوان اشتغالزایی کرد، و امکانات شهری بیشتری فراهم کرد. جوانان اردبیل حق دارند مراکز تفریحی داشته باشند. اگر روستاها به شهر تبدیل میشوند، حق دارند از امکانات شهری واقعی بهرهمند شوند. سینما و استادیوم و سالن ورزشی داشته باشند. بیمارستان و پارک و شهربازی داشته باشند. امکانات مدرن مبتنی و متناسب با فرهنگ خود داشته باشند.
پارسآبادی با اشاره به کمبود شدید امکانات ورزشی در روستاشهرها توضیح میدهد: ما حتی در مرکز استان نیز امکانات کافی ورزشی نداریم، چه برسد به روستاها و مناطقی که در چند سال اخیر شهر شدهاند. یک زمین فوتبال، بسکتبال یا والیبال مناسب، یک سالن کشتی با امکانات ابتدایی، یک مرکز فرهنگی چند منظوره، اینها کارهایی نیست که از عهده یک شهرداری مسئول بر نیاید، اما اگر مردم اینها را مطالبه نکنند شاید شهرداری و شورای شهر هرگز به عنوان یک نیاز ضروری به آن نپردازد و آن را جزو برنامههای خود قرار ندهد.
این فعال سیاسی و مدنی توجه گروههای فعال در انتخابات شوراها به موضوع روستاشهرها را ضروری میداند و میگوید: باید امکانات متناسب با فرهنگ مردم به وجود آورد. این تناقضی با پیشرفته شدن روستاهایی که تبدیل به شهر شدهاند ندارد. شوراهای شهر باید برای بومیسازی امکانات مدرن برنامه داشته باشند و برای ایجاد امکانات بهداشتی، آموزشی و اجتماعی مناطق خود بکوشند. این وظیفهی گروههای سیاسی و مدنی فعال در انتخابات است که مطالبات و انتظارات بهحق مردم از شوراها و وظایف شوراها را یادآوری کنند و بین مردم و شوراها حلقه واسط باشند.