درصحن- شوراها- ماندگاری: حداقل سن 25 سال برای نامزدی در انتخابات شوراها، این انتخابات را برای جوانان دارای جذابیتی خاص کرده است. راهیابی جوانترها و میانسالان به شوراهای شهر و روستا، از جلب توجه جوانان به آنها نیز خبرها دارد. حدود چهار ماه مانده تا انتخابات شوراهای شهر و روستا در کشور ـ که همزمان با انتخابات ریاست جمهوری برگزار میشود ـ در یک بعدازظهر سرد و خشک دیماه، برای اطلاع از نظر جوانان دانشجوی کاشمری، راهی دانشگاه آزاد شدم. اینجا در هیاهو و استرس امتحان، در بلوار منتهی به امامزاده «سیدمرتضی» ـ که یکی از نقاط دیدنی و زیبای کاشمر به حساب میآید ـ با برخی از دانشجویان بومی و محلی دانشگاه ازاد کاشمر به گپ و گفت نشستم.
آیا شورا نمره قبولی میگیرد؟
پاسخ اغلب دانشجویان به سئوال من که آیا به شورای شهر کاشمر نمره قبولی میدهند یا نه، ابتدا «منفی» است؛ آنها این را با خنده و شوخی و در ارتباط با امتحانهای خود بیان میکنند.
دو نفر از دانشجویان تاکید میکنند که به نظر آنها شورا نقش موثری در بهبود وضع زندگی اهالی منطقه نداشته و ندارد. محسن یکی از آنهاست؛ او دانشجوی حقوق است و اهل مطبوعات و سیاست؛ میگوید: «برمبنای نظریات توسعه و آنچه در کتابها و مقالهها خواندهایم شورا نمره قبولی نمیگیرد.» او توضیح میدهد: «به نظرم بیشتر ظاهر انتخابات و برگزاری آن برای حکومت مهم است؛ نه در کاشمر و انتخابات شوراها که به نظر من در کل کشور و تمام انتخابات این وضع وجود دارد.»
رضا، دانشجوی مهندسی عمران اما نظری متفاوت دارد؛ او از زاویهای دیگر به شورای کاشمر نگاه میکند. رضا به حضور چند جوان در ترکیب 9 نفره شورا اشاره میکند که حاصل آن انتخاب یک مهندس جوان و تکنوکرات و درعینحال اصلاحطلب بهعنوان شهردار کاشمر بوده است.
مهدی که دانشجوی کامپیوتر است و یکی از بستگانش در شورا حضور دارد ضمن تأیید نظر رضا اضافه میکند: «تا جایی که به یاد دارم تا حالا کمتر شهرداری این مدت زمان (یعنی چهار سال) شهردار کاشمر بوده است.»
او معتقد است که «همسویی نماینده کنونی و فرماندار شهرستان که برای اولینبار این اتفاق در کاشمر رخ میدهد و نیز همراهی آنها با شورا و شهردار باعث افزایش بودجه عمرانی شهر شده و این در اصلاح و بهبود ظاهر شهر قابل مشاهده است.»
به نظر او، عملکرد شورای کنونی تا حد زیادی مثبت و قابل توجه است. مهدی که ظاهرا اطلاعات خوبی از شورا دارد به غلبه 60 درصدی بودجه عمرانی در شورای کنونی اشاره میکند و آن را سندی برای عملکرد مثبت شورا میداند.
محمد که او هم دانشجوی عمران است در مورد شورای کاشمر تاکید میکند که «متاسفانه عملکرد و بازخورد مثبتی در عمل به چشم نمیآید.»
او به نکتهی قابل توجهی اشاره میکند: «شورای شهر نیز مانند مطبوعات محلی شهر، کاملا دوقطبی عمل میکند و همانند تختهنویسی مبصرهای کلاس (خوبها و بدها)، افراد پیش از ورود به این عرصه باید (چپی یا راستی) بودن خود را مشخص کنند.»
محمد گزارش میدهد که یکی از استادان دانشگاه آزاد که دکترای فیزیک دارد گفته که قصد ورود به این عرصه (شورا) را داشته، لیکن چون برای ورود باید حتما اعلام موضع سیاسی کرد و برچسب دریافت نمود، به همین دلیل و بهخاطر مستقل بودن، از این ورود پشیمان شده است.
او اضافه میکند که «از لحاظ عملکرد عمرانی و فنی شورای کاشمر، هسته مرکزی شهر و خیلی از دیگر نقاط که نسبت به دهه پیش، هیچ تغییری نکرده و شهر همان شهر سابق است.»
شوراها و نهادهای غیرمنتخب
محسن، دانشجوی حقوق در میانه این ارزیابیها به نکتهای مهم اشاره میکند؛ او میگوید: «نهاد شورا میتواند بسیار مثمر ثمر باشد اگر نهادهایی چون امام جمعه، سپاه، دادستانی و حتی ارکان دولتی چون فرمانداری و بخشداری در کارکرد و عملکرد از آن متمایز باشند. اما واقعیت امر این است که چنین اتفاقی نه در کاشمر که در دیگر نقاط کشور هم رخ نمیدهد.»
او به نقل قولی از ریس جمهور اسبق ایران اشاره میکند و ادامه میدهد: وقتی رییس جمهور تا حد یک تدارکاتچی و فاقد قدرت ارزیابی میشود، بر همین مقیاس تکلیف نمایندههای منطقهای آن نیز در تقابل با سایر نهادهای حکومتی و غیرانتخابی معلوم است.»
مهدی که در ارزیابی کارنامه شورای کاشمر هم با محسن هم نظر نبود، اینجا هم سخن او را قطع کرد؛ او هرچند کلیت سخن دوستش را درست میداند اما اضافه میکند: «نقش یک شورای پویا و بااستقامت و پایمردی شورا در استیفای حقوق شهروندان به نظر من از سایر نهادها بیشتر است.»
رضا (دانشجوی عمران) نیز با او همدل است و میگوید: «در بعد عمرانی و فرهنگی و بر مبنای مشاهدات عینی بهنظر من حجم عملیات انجام شده قابل قبول و راضی کننده است.»
محسن اما همچنان بر نظر متفاوت خود تاکید دارد؛ به عقیده او: «حکومت حساب خود را از نهاد دانشگاه و بازار سرمایه و صنعت و شورا و حتی اکثریت ملت جدا و بینیاز میداند. در یک چنین وضعی، و با این روش، نهادهایی مثل شورا نمیتوانند تاثیری جدی در زندگی روزمره مردم داشته باشند.»
مهدی بار دیگر به نقد نظر محسن میپردازد و میگوید: «نوع انتخابات در شهر کوچکی مثل کاشمر و البته شاید خیلی شهرهای دیگر و علیالخصوص در انتخابات مجلس یا شوراها بیشتر بومیگزینی است و مردم ترجیح و اعتمادشان بیشتر به افراد شناختهشده محلی است.»
او اضافه میکند که کاشمر بالاخره شهرستانی با پیشینه قدیمی و مذهبی قوی محسوب میشود و برای همین هم مثلا خانواده سردار شهید عاصمی در هر حوزهای که فعال شوند (ازجمله شوراها) معتمد مردم منطقه و اهالی سنتگرایی هستند که در انتخابات هم شرکت میکنند.
محمد هم معتقد است که «با وضع موجود شورای شهر و شهرداری را میتوان در مقیاس بزرگتر، به مجلس شورای اسلامی و رییس جمهوری تشبیه نمود.» او توضیح میدهد که «دو قطبیسازیهای سیاسی، موجب شده تمام فکر و ذکر و انرژی شورا و نهادهای دیگر در راه تقابل و جنگ و جدل صرف شود.»
صحبت او و دیگر دانشجویان را جواد ـ دانشجویی که از اهالی خلیلآباد (از توابع کاشمر) است ـ اینطور ختم میکند: «شهرهای کوچک را آدمهای کوچک از پشت میزهای اسم و رسمدار و بزرگ مدیریت میکنند.»
او توضیح میدهد: «شورای خلیلآباد و کاشمر آنقدر ضعیف و بیبرنامه فعالیت کردهاند که هیچ تاثیری بر جریانها و نهادهای اصلی حاکم بر شهر نمیگذارند. کما اینکه گویی همین عضو شورا شدن، نهایت آمال و آرزوهایشان است و با رسیدن به این مرتبه، تمام تب و تابشان فروکش میکند.»
دانشجویان اما همه متفقالقول و همنظرند که میشود با حضور فعالتر در انتخابات شورا، تا حد زیادی ترکیب این نهاد را به نفع مردم منطقه و تخصصیتر شدن و افزایش فایده شورا، تغییر داد و بهتر کرد.