درصحن- سعیدی سیرجانی: حدود 100 کیلومتر که از بندرعباس، مرکز استان هرمزگان به سمت شرق بروید، شهری در جنوب ایران، در کنار تنگه هرمز و دریای عمان قرار دارد که هرچند ایستاده در کنار دریای آب است اما مردمان و باغ و مزارعاش از خشکسالی و بیآبی در رنج بسر میبرند: میناب.
میناب دومین شهر بزرگ استان هرمزگان، با پیشینهای تاریخی و قدمتی چند هزارساله، با روستاها و مناطق اطرافش حدود 300 هزار نفر جمعیت دارد. منطقهای که برخی تاریخدانان نام آن (میناب) را گره خورده با مفهوم آب فراوان میدانند، حالا در حال دست و پنجه نرم کردن با بیآبی و خشکسالی است؛ بحرانی که از 17 سال پیش گریبان اهالی منطقه را گرفته است.
به کجای این شب تیره بیاویزیم؟
حاجی مولایی، بیش از 70 سال دارد. سیمای سوخته و دستهای خستهاش نشان از سپری کردن عمری دراز پای زمین و کنار درخت دارد. خودش میگوید از بچگی تا امروز، زمانی کنار پدر و مدتها بی او، در باغ غرس کرده و آبیاری، کود داده و زمین را تازه کرده و ثمرهاش شده خرما و مرکبات.
باغبان پیر مینابی اما حالا از بیآبی ناله میکند و به درختهای درحال فرسوده شدن، با درد و افسوس نگاه میکند. او البته اذعان میکند که آبیاری نخلها در منطقه همچنان به شکل سنتی و غرقابی انجام میشود.
حاجی مولایی به نخلهایی که ایستاده، در حال نحیف و خشک شدن هستند، نگاهی با حسرت میاندازد و از شور بودن آب چاههای پرشمار در منطقه میگوید. چاههایی که شیره زمین را دیرزمانی است کشیدهاند.
او حتی مدعی است که برخی از اهالی منطقه ناچار به استفاده از آب شرب برای آبیاری نخلستان شدهاند.
باورنکردنی است اما خاک میان نخلها، چنان دیروقتی است آب نخورده که ترک خورده؛ باغبان پیر دست در خاکی میکند که این همه سال برایش عرق ریخته، مشتی برمیکشد و با اشک روی زمین میریزد؛ ناله میکند: زندگیام در حال سوختن است.
صدای نیما یوشیج میان نخلها و چشمهای غمزده حاجی میپیچد: «به کجای این شب تیره بیآویزم قبای ژندهی خود را؟…»
رقابت بر سر آبی که «نیست»
حاشیه میناب کم نیست روستاهایی که برای آب شرب و شیرین، پرپر میزنند. خانم مولایی ساکن روستای حکمی میگوید برای تهیه آب شیرین، ناچار است که برای بشکه 1500 لیتری خانهاش، بیش از 25 هزار تومان پرداخت کند.
او با ناله از جریان گاه و بیگاه و اندک آب شیرین در لولههای روستا میگوید و میافزاید که برخی اهالی منطقه با خرید پمپ آب، همان اندک موجودی را در حداقل زمان، مال خود میکنند.
تانکرهای آب شیرین که به محله وارد میشود، دیدن سیمای زنان و کودکانی که با ظرف و دبه و بشکه در دست، در صف ایستادهاند و برای تهیه آب به رقابتی تاسفبار مشغولند، تلخ است.
هرمز، پدر سه فرزند هم میگوید که برای حمام کردن بچهها و همسرش، ناچار است روانه خانه بستگان شود و برای شستن رخت و ظرف، راهی جویبارها و کانالهای آب اطراف باغها. او با گلایه و ناله از بیتوجهی ناچاری به بهداشت میگوید و اضافه میکند: «مگر ما از آب سالم نباید سهمی داشته باشیم؟ چرا کسی کاری نمیکند؟»
او حتی با عصبانیت میگوید که دیگر حتی از تکرار مشکلات و آه و ناله هم خسته شده است.
آمار هولناک خشکسالی
حدود دو دهه خشکسالی و کمآبی و بیآبی در استان هرمزگان عوارض غریبی در پی داشته است؛ گزارشها از خشک شدن 365حلقه چاه آب آشامیدنی، 18 دهنه چشمه و قنات، 100 حلقه چاه و کاهش آب 135 حلقه چاه بین 30 تا 70 درصد خبر میدهند. علاوه بر این، از 74 دشت موجود در هرمزگان تمامی آنها دارای بیلان منفی هستند.
آخرین اخبار حاکی از اتمام حجم مفید آب سد استقلال میناب است.
مدیرعامل شرکت آب منطقه ای هرمزگان میگوید: به دلیل افزایش 30 درصدی برداشت از منابع زیرزمینی آب استان و برداشت بیرویه، عمده دشتهای هرمزگان ممنوعه هستند.
هرچند آمار رسمی از لولهکشی آب شیرین برای 70 درصد روستاهای منطقه خبر میدهد اما در شمار زیادی از این روستاها، آب لازم در تمام ساعات شبانهروز موجود نیست و بیش از 150 روستای منطقه هم اساسا فاقد آب لولهکشی هستند.
کشاورزی قربانی ساخت و ساز
عسکر نصیرایی، شهروند مینابی میگوید که هم او و هم پدر و پدربزرگاش، متولد و بزرگشده در میناب بودهاند. این معلم بازنشسته در ابتدای صحبتاش با من، یادآور میشود که میناب از زمانهای دور و روزگاران قدیم به واسطه برخوردار بودن از آبهای زیرزمینی فراوان و دشتهای سرسبز به «مینآب» و میاندوآب مشهور بوده و از تلخی دوران است که امروز چنین وضع ناگواری یافته است.
آقای نصیرایی هرچند به خشکسالی دو دههای در منطقه اشاره میکند اما انگشت تاکید بر نکتهای مهم نیز میگذارد: ناکارآمدی مدیران شهری و منطقه و شورا.
او میگوید، متاسفانه میناب به شکل روزافزونی جایگاه خود را به عنوان یکی از قطبهای محصولات کشاوررزی کشور (ازجمله خرما و مرکبات و صیفیجات) از دست میدهد و برخی افراد سودجو با استفاده از زد و بند و مناسبات آلوده در مدیریت شهری، به تغییر کاربری زمینهای کشاورزی، و ساخت و ساز ـ که سودده است ـ رو آوردهاند.
وی از اینکه شورای شهر نتوانسته از حق آب اهالی میناب به خوبی حراست کند، گلهمند است. در این نکته، اغلب اهالی منطقه، همنظر هستند. آنها شورای شهر را به حاشیه رفته و بدون اثرگذاری موثر ارزیابی میکنند.
«آب» میناب «چنان شور شده» که…
وضع آب در میناب چنان اسفبار شده که کسی مسئولیت نمیپذیرد و همه تنها در موقعیت مطالبهگر ایستادهاند؛ نماینده مردم منطقه در مجلس تاکید کرده که «میناب زمانی قطب کشاورزی و بهشت جنوب کشور بود؛ اما متاسفانه امروز به دلیل تداوم خشکسالی و بحران آب، 90 درصد از باغات آن نابود شده است.»
یکی از اعضای شورای شهر میناب هم از از استاندار خواسته که «دست میناب نابود شده را بگیرد» و از مسوولان خواسته که «با مردم روراست باشند؛ یکی از مدیران گفت که 300 لیتر آب برای باغات اختصاص میدهیم اما این وعده فقط پانزده روز عملی شد و بعد دوباره آب به روی باغات هم بسته شد.»
واقعیت این است که آب میناب چنان شور شده که گلوی مسئولان را هم خراش داده و آنها را نیز وادار به انتقاد و تکاپو کرده است؛ هرچند بخش مهمی از این نابسامانی و ناگواری وضع، ناشی از سوء مدیریت و اقداماتی است که در طی سالهای گذشته رخ داده؛ حفر چاههای عمیق و نیمه عمیق پرشمار در منطقه فقط یک نمونه است.
شاید اعضای شورای شهر بعد، قدمهای جدی و عملی بیشتری بردارند و وضع را کمی بهتر کنند؛ شاید…