درصحن- شوراها- سهیل مازنی: از زمانی که شوراهای شهر و روستا پس از سالها از روی کاغذ در قانون اساسی، به واقعیت تبدیل شد و رکن تازهای به ساختار مدیریت امور در جمهوری اسلامی افزوده شد، حاشیههایی نیز به متن ضمیمه شد. انتصاب شهرداران تازه، برکناریهای گاه و بیگاه، اختلاف نظرهای جنجالی، اختلاسها و سوء استفادههای برخی از اعضاء از اختیارات و وظایف قانونی، صفکشیهای رسانهای، پروندهسازیهای تکراری و مواردی مشابه، به این نهاد و اعضای آن در سراسر کشور پیوند خورده است.
یکی از محورهای اصلی تشکیل شوراها، سپردن امور شهری و منطقهای به منتخبان مستقیم مردم و اعمال نظارت توسط آنهاست. به تعبیری دیگر این نهاد برای این تشکیل شده است تا با توجه به اتصال بیواسطه با مردم، و اخذ نمایندگی از آنها برای پیشبرد امور، باری از دوش مردم بردارد. اما آیا با توجه به عملکرد چند دوره اخیر، این هدف تحقق یافته است؟
در این روزها که بار دیگر به زمان ثبتنام نامزدهای شورای شهر نزدیک میشویم، به سراغ چند تن از شهروندان شهرستان چالوس رفتم تا در خصوص مشکلات این شهر، عملکرد شوراها و توقع مردم از اعضای شورای شهر پرس و جو کنم.
شورای شهر راهی برای پارتی بازی
سهیل مهندس برق است و از قشر تحصیلکرده جامعه به حساب میآید و در خصوص عملکرد شوراها میگوید: «من اساسا با شورای شهر مخالفم به دلیل اینکه اعضای شورای شهر فقط به فکر رای آوردن هستند و وقتی رای میآورند و وارد شورا میشوند مردم را فراموش میکنند.»
وی با تاکید بر اینکه اعضای شورای شهر « با وارد شدن به شورای شهر فقط راههای پارتی بازی را باز میکنند» میگوید: «مثلا اینکه اگر کسی به دنبال مجوز برای کاری باشد و بتواند آشنایی در شورا پیدا کند مشکلش حل میشود، یا اینکه اعضای شورای شهر با یکدیگر توافق ندارند، هر کس در شورای برای خود رئیس است و ساز خود را میزند، آنها حتی برای انتخاب شهردار هم اختلاف نظر دارند.»
سهیل از بیثباتی در مدیریت شهری شاکی است و میگوید: «شهردار چالوس هر چند مدت یکبار عوض میشود، هر کس که بخواهد برای خودش یک رزومه درخشان درست کند مدتی شهردار چالوس میشود، به نظرم با این وضعیت شهردار باید با رای مردم انتخاب شود تا همه تکلیف خود را بدانند، مردم باید بدانند از چه کسی، چه چیزی را طلب کنند. با این اختلافات شهر به جایی نمیرسد.»
وقتی به فهرست شهرداران شهر چالوس نگاه میکنیم به لیست بلند بالایی برخورد میکنیم که حرفهای سهیل را تایید میکند. از سال ۱۳۹۲ تاکنون شهر چالوس سیزده شهردار و سرپرست را به خود دیده است. و این یعنی کمی بیش از سه شهردار در هر سال! این در حالی است که از ابتدای تشکیل شوراها تا سال ۹۲ چهارده شهردار و از ابتدای انقلاب ۱۳۵۷ تا سال ۹۲ در مجموع بیست تن به سمت شهرداری شهر چالوس رسیده بودند.
سهیل از اختلافنظرهای بینتیجه اعضای شورای شهر هم دل خوشی ندارد و میگوید: «به جای این اختلاف نظرها باید فکری به حال رفاه و آسایش مردم بکنند، ما در این شهر یک بیمارستان تخصصی خوب نداریم. مریضهایمان را یا باید ببریم تهران یا ساری. اینجا اگر ماشینمان خراب شود نمایندگی خودرو نداریم. باید ساعتها برویم به سمت شرق مازندران تا بتوانیم در نمایندگی ماشینمان را تعمیر کنیم. این مسائل زندگی را برای مردم سخت کرده است.»
البته چند سال پیش با حضور مقامات کشور، بیمارستان «فوقتخصصی آیتالله طالقانی» چالوس هم افتتاح شد، اما ظاهرا به اندازه کافی سبب رفع دغدغههای شهروندان چالوس را مهیا نکرده است.
ترافیک از درآمدمان کاسته است
احمد یک راننده تاکسی است. او در خصوص مشکلاتش میگوید: «در چالوس ترافیک وحشتناک است، بزرگترین مشکل ما ترافیک شهر است، با اینکه چالوس یک شهر کوچک است ما هر روز ساعتها در ترافیک میمانیم.»
او معضل ترافیک را سبب کاهش درآمدش میداند و میگوید: «ترافیک بیش از اندازه باعث شده تمام ساعت مفید کاری ما از دست برود و نتوانیم آنطور که باید کسب درآمد کنیم، نوشهر چند کیلومتر آنطرفتر از چالوس است اما هیچ وقت ترافیک نیست و میتوان در عرض ۱۰ دقیقه از سر شهر به انتهای شهر رفت. در چالوس ترافیک زیاد است و کرایه تاکسی کم.»
معضل نارضایتی تاکسیرانها منحصر به شهر چالوس نیست و شکایتهای مشابه از زبان رانندههای شهرهای دیگر هم بارها مطرح شده است. بخصوص اینکه تاکسیرانها با وجود همه سختگیریها و آییننامههایی که ملزم به اجرایش هستند، از مسافربران شخصی دل پر دردی دارند. اما تاکید بر مشکل ترافیک و تاثیر آن بر امرار معاش تاکسیرانان موضوع را عامتر میکند.
از همین منظر احمد در خصوص عملکرد شورای شهر هم میگوید: «زمان انتخابات شوراها کاندیدها چون میدانند بزرگترین مشکل مردم ترافیک شهری است همه آنها وعده میدهند که در این دوره این مشکل حل میشود، اما تاکنون هیچ اتفاقی نیافتاده، آش همان آش است و کاسه همان کاسه.»
او به مشکل کمبود پارکینگ در شهر هم اشاره دارد و میگوید: «شهر چالوس مراکز خرید زیادی دارد اما هیچ کدام پارکینگ ندارند، همین مساله مشکل را چند برابر کرده، مردم برای خرید بیرون میآیند اما نمیدانند ماشینهایشان را کجا پارک کنند، همین مساله باعث هرج و مرج میشود، ما نمیدانیم بالاخره این مشکلات در چه دورهای حل میشود.»
از نظر توریستها چالوس جزو شهرهای شمال نیست
حسین صاحب یک «فست فود» در مرکز شهر چالوس است. او در خصوص شغلاش و مشکلات پیراموناش میگوید:« مدتها زحمت میکشیم تا بتوانیم پول جور کنیم و برای کسب درآمد حلال یک مغازه باز کنیم، ماهها به دنبال مجوز میدویم، مشکلات سازمان بهداشت را پشت سر میگذاریم، اما چه فایده، هیچ وقت درآمدمان مکفی نیست.»
او متناسب نبودن ظرفیتهای توریستی شهر با انتظارات توریستها را یکی از مشکلات فعالیتاش میداند و میگوید: «انگار توریستهایی که به شمال سفر میکنند چالوس را جزو شهرهای شمالی به حساب نمیآورند، چالوس فقط محل گذر است، نمیدانم شاید به خاطر ترافیک بیش از اندازه شهر است. در چند کیلومتری چالوس هم سمت نوشهر و هم کلارآباد و متل قو رستورانها با قیمتهای بالا درآمدهای گزاف دارند.»
حسین با تاکید بر اینکه «شهرهای شمالی با رفت و آمد توریست کسب درآمد میکنند» و همین مساله را عامل زنده نگه داشتن شهر میداند، یادآور میشود:« بومیها با درآمد محدودشان نمیتوانند هزینههای جانبی هم داشته باشند به همین علت کمتر بومی به رستوران میآید و اگر توریستها نباشند ما تقریبا درآمدی نداریم و اگر هم درآمدی باشد در حدی است که بتوانیم مغازه را روی پا نگه داریم.»
از او در خصوص عملکرد شورای شهر چالوس میپرسم که پاسخ میدهد: «واقعا نمیدانم شورای شهر چه کاری میتواند برایمان انجام دهد، اما امیدوارم حداقل برای جذب توریست به شهر کاری انجام دهند و این مشکلات حل شود.»
هرچند محمد ناصر زندی، فرماندار شهر چالوس ضمن تاکید بر کم بودن مدت اقامت گردشگرها در این شهر، خبر از بررسی مشکلات و موانع گردشگری این شهر از سوی «کارگروه گردشگری استان مازندران» داده بود.
او البته عدم شفافیت را یکی از موانع سرمایهگذاری در زمینه گردشگری دانسته بود و گفته بود: «اگر بخواهیم در حوزههای گردشگری وارد شویم باید موانع فراروی برطرف شود، زیرا در حال حاضر عدم شفافیت برخورد با سرمایه گذار از جمله مشکلات است.»
بسیاری از مشکلات شهر توریستی مانند چالوس، در حیطه تصمیمگیریهای شهر است که شورا و شهرداری متولی آنها هستند. تصور کنید که یکی از این مشکلات برای یکی از خیابانهای توریستی شهر، یعنی خیابان «رادیو دریا»، معضل «جولان گاوها در خیابان های اصلی» است. مشکلی که با یک برنامهریزی مناسب و تصمیمگیری مسوولانه به راحتی قابل حل است.
بسیاری از شهروندان بر این باور هستند که شورای شهر باید خانه امن و قابل اعتماد مردم باشد و هدفی جز کاهش و حل مشکلات شهری نداشته باشند. اما اگر قرار باشد کاندیدها فقط شعار دهند و بعد از انتخاب شدن هیچ عملکرد قابل لمسی نداشته باشند، آنوقت چه کسی باید پاسخگوی آسیبهای وارده به اعتماد مردم باشد؟ اگر قرار باشد که اعضای شورای شهر هم با یکدیگر اختلاف داشته باشند و هر کس به فکر مصلحت خود باشد، پس چه کسی به فکر مردم است؟