درصحن: توسعه شبکه های اجتماعی و فراگیری استفاده از اینترنت و موبایل و اپلی کیشن های پیام رسان در ایران،‌ انحصار رسانه ای حکومت را شکسته و دیگر تولید محتوا در کنترل حکومت نیست، هرچند تشکیل پلیس فتا و دستگیری های گسترده فعالان شبکه های اجتماعی نشان می دهد که حکومت از تلاش برای کنترل آنچه در فضای مجازی می گذرد، ناامید نشده است. تحولات ایجاد شده در دنیای مجازی، تاثیرات مستقیمی بر تحولات اجتماعی داشته، اما آیا این تاثیرت به حدی بوده که بتواند انتخابات پیش رو را نیز دستخوش تغییراتی اساسی کند؟ نیما راشدان کارشناس آی تی و امور رسانه ای در گفتگویی با درصحن به پرسش های ما پاسخ داده است. او با تاکید براینکه بهره مردم از شبکه های اجتماعی بسیار بیشتر از حکومت بوده، ولی بر این باور است که حکومت کنترل اش را بر شبکه های اجتماعی از دست نداده و مردم در تقابل با حکومت در این شبکه ها هنوز نتوانسته اند از خط قرمزهای دولت ساخته عبور کنند. او می گوید: «شبکه ها اجتماعی به مدرن شدن فضای انتخابات کمک کرده اند یعنی متدهای روز دنیا را دارند به کاندیداها یاد می دهند و آنها نیز از این متدها استفاده می کنند، ولی مدرن شدن به دموکرات تر شدن حکومت منجر نشده و این خطر وجود دارد که در دوره های بعد، هرکس پول بیشتری دارد، کنترل بیشتری بر این شبکه ها داشته باشد.»

nima1

مصاحبه درصحن با نیما راشدان را می خوانید:

  • توسعه شبکه های اجتماعی به نظر می رسد فضای جامعه ایران را دستخوش تغییراتی کرده است. آیا این توسعه ارتباطی از قدرت و نفوذی برای اعمال تغییرات سیاسی در ساختار سیاسی ایران برخوردار است؟

از ابتدا که وارد دنیال دیجیتال شدیم دو دیدگاه متفاوت در خصوص نقش تکنولوژی جدید بر گشایش سیاسی-اجتماعی جوامع بسته وجود داشت -ایران فکر کنم با هر تعریفی یک کشور بسته به حساب می آید- پرسش این بود که آیا همه گیر شدن ابزارهای دیجیتال و رشد شبکه های اجتماعی،‌ در باز شدن فضا موثر است؟ یک گروه از تحلیل گران پاسخ شان مثبت بود که به نظر خیلی دیدگاه شان خوشبینانه است. ولی گروه دیگری از تحلیلگران پاسخ شان منفی است، چراکه معتقد اند این ابزارها دست دولت ها را نیز برای کنترل و سرکوب بیشتر باز می گذارد. به فیسبوک نگاه کنید! در سال ۱۳۸۸ فیسبوک نقش مهمی در انتخابات ایفا کرد ولی از آن طرف این امکان را هم به حکومت داد تا تمام فعالان سیاسی را شناسایی کند. یعنی از طریق فیسبوک افراد را شناسایی و دستگیر می کردند.

  • آیا الان شبکه های پیام رسان، همچون تلگرام که اتفاقا در ایران فیلتر هم نشده، کارکردی مشابه فیسبوک دارد؟ آیا این شبکه به بازترشدن فضا کمک نکرده است؟

تعداد کاربران تلگرام فوق العاده زیاد شده،‌ رشدی که دلیل آن را نباید فراگیری اینترنت، بلکه فراگیری استفاده از موبایل هوشمند تلقی کرد. اتفاق مهمی که از طریق تلگرام رخ داده و پیش از این در جامعه محسوس نبود،‌ گسترش دامنه نفوذ تلگرام به بخش های توسعه نیافته و روستایی جامعه ایران است. در سال ۸۸ بیشتر کاربران فیسبوک را طبقه شهری متوسط به بالا تشکیل می دادند، به همین دلیل اعتراضات اجتماعی هم در کلانشهرها روی داد. اما تلگرام امروز در وسعت بیشتری جامعه را تحت تاثیر قرار داده است. نکته دیگر اینکه تلگرام باعث شده تا گفتگوی انتقادی در عرصه عمومی ممکن و تسهیل شود. برای نمونه اتفاقی که در پی کشیدن بخیه از صورت یک کودک در اصفهان رخ داد را ببینید، چنین واکنشی پیش از این یا ممکن نبود یا چنین وسعتی پیدا نمی کرد. نکته سوم اینکه الان تولید محتوا از انحصار فعالان رسانه ای خارج شده و شهروندان تولید کننده شده اند، ولی به رغم این سه تحول عمده ولی نکته اینجاست که حکومت هنوز امکان کنترل اجتماعی را از دست نداده است.

حکومت هنوز با روش های مختلف می تواند مانع عبور شهروندان از خط قرمزها شود. نگاه کنید در یکی دو سال اخیر تندترین برخوردها با کسانی شد که کانال های طنز و شوخی با مقدسات و ارزش های حکومتی را طراحی کرده بودند. از حکم اعدام تا احکام حبس طویل المدت، برای فعالان این شبکه ها صادر شد. فرض کنید در انتخابات پیش رو کاندیدایی بگوید من اگر نماینده شوم برای بازگرداندن نیروهای ایرانی از سوریه تلاش می کنم و بخواهد برای تحقق چنین وعده ای کمپینی راه اندازی کند، حکومت قادر است مانع فعالیت چنین کمپینی شود و سریع هم برخورد می کند. بنابراین شبکه های اجتماعی با وجود رشد چشمگیر ولی هنوز از کنترل حکومت خارج نشده اند و هنوز حکومت می تواند کنترل اجتماعی خود را بر آنها حفظ کند.

  • عمده تغییراتی که شبکه های اجتماعی در این دوره از انتخابات ایجاد کرده اند چیست؟

حکومت،‌ نظام انتخاباتی را به گونه ای طراحی کرده که کنترل را در دست داشته باشد. الان گفته می شود کاربران تلگرام به مرز ۲۰ میلیون نفر در ایران رسیده است. سوالم این است که اگر کاربران دو میلیون بودند یا چهل میلیون بودند، چه فرقی به حال شورای نگهبان می کرد؟ اصلا شک دارم که فقهای شورای نگهبان متوجه آنچه در تلگرام می گذرد باشند. آنها تصمیمات گروهی را اجرا می کنند بی توجه به آنچه در فضای مجازی می گذرد. شبکه های اجتماعی هم هنوز نتوانسته اند خللی در کار آنها ایجاد کنند. تنها تفاوتی که صورت گرفته این است که شهروندان فرصت یافته اند در فضای عمومی گفتگو کنند و صدایشان بلندتر شده است. فیلمی که اخیرا باعنوان مادرکشی و با موضوع آب در شبکه های اجتماعی انتشار یافت نمونه ای از گفتگوی انتقادی در فضای عمومی است. نکته جالب ماجرا این است که موضوعاتی که در شبکه های اجتماعی مطرح می شود دغدغه مستقیم مردم بعنوان کاربران این شبکه هاست در حالیکه قبلا با چنین فضایی روبرو نبودیم. گردانندگان رسانه ها و فعالان شبکه های اینترنتی طیف خاصی از افراد جامعه بودند که مسایل مثل آب،‌ محیط زیست و … دغدغه مستقیم شان نبود ولی الان آب برای کشاورزی که در شبکه تلگرام حضور دارد یعنی زندگی.

  • فکر می کنی شبکه های اجتماعی و کاربران شان ممکن است بتوانند چالشی برای حکومت در انتخابات پیش رو ایجاد کنند؟

اعتراضات در ادوار گذشته انتخابات در ایران از دو سنخ بوده است. یا اعتراضات محلی بوده که در پی اعلام اعتراض یک کاندیدا رخ داده و بیشتر به جنگ قبیله ای و قومی شباهت داشته مثل اتفاقی که در یک دوره در پی اعتراض قاسم شعله سعدی رخ داد. یا اعتراضات از دل تحرکات حزبی و سیاسی روی می دهد مثل اتفاقات سال ۸۸.

حکومت در این دوره با رد صلاحیت گسترده نامزدانی که می توانستند فضایی مهیج در انتخابات بوجود آورند را رد صلاحیت کرده و از این بابت خیال اش آسوده است. یعنی شبکه های اجتماعی وقتی با خلآء هیجان انتخاباتی مواجه هستند نوع واکنش شان به نتایج آن نیز نمی تواند از جنس اعتراض باشد. بنابراین فقدان تشکیلات موثر سیاسی در این دوره از انتخابات سبب شده تا چالش مهمی در پیش روی حکومت وجود نداشته باشد.

  • سوالم را به شکل دیگری طرح می کنم آیا شبکه های اجتماعی قادرند مهندسی انتخابات را خنثی و بازی حکومت را تغییر دهند؟

مهندسی انتخابات در این دوره تا حدود ۸۰ درصد انجام شده است. ببینید اصلاح طلبان آمدند برای انتخابات سه لایه نامزد به صحنه آوردند که اگر لایه اول رد شد لایه دوم فعال شود و اگر لایه دوم رد شد لایه سوم باقی بماند ولی الان شورای نگهبان حتی تا لایه پنج و شش اصلاح طلب را هم رد کرده است. از سادگی اصلاح طلبان در تعجبم که چگونه در این بازی گیر کرده اند وقتی تمام فعالان شان در شبکه های اجتماعی علنی فعالیت دارند، طبیعی است که ساده شناسایی و جملگی رد صلاحیت می شوند. بنابراین تا اینجای کار مهندسی انتخابات طبق خواست حکومت اجرا شده،‌ مانده مرحله تبلیغ و معرفی کاندیداهای باقی مانده و نقشی که سپاه در این مرحله طبق روال انجام خواهد داد. در این مرحله هم چون کسانی که باقی مانده اند پیروزی و شکست شان دیگر برای حکومت بلاموضوع هست ضرورتی هم به حضور آنچنانی سپاه و فعالیت خاص وجود ندارد. در واقع درس عملی حکومت از انتخابات ۸۸ این بود که دامنه رد صلاحیت ها چنان گسترده شود که دیگر از وجود کاندیداها احساس خطری متوجه نظام نباشد.

  • ولی با همه رد صلاحیت ها الان حداقل در انتخابات خبرگان و در استان تهران یک چالش بزرگ برای رهبری به نام لیست یاران هاشمی وجود دارد. شما به عواقب احتمالی پیروزی یاران هاشمی- روحانی بر لیست یاران یزدی- جنتی نگاه کنید. آیا حکومت از اینکه رقبای فقهای شورای نگهبان به خبرگان راه یابند تن اش نمی لرزد؟

با همه این احتمالات خیلی بعید است که حکومت بخواهد در شمارش آراء تقلب کند. چون نیازی به این کار حس نمی کند.

  • فکر می کنی در حال حاضر حکومت از مزایای شبکه های اجتماعی بیشتر بهره می برد یا مردم؟

مردم

  • چطور؟

فارغ از بحث انتخابات،‌ مردم در شبکه های اجتماعی فرصت پیدا کرده اند بر پروپاگاندای حکومت غلبه کنند. برخلاف رسانه های تحت کنترل حکومت که سعی می کرد بر مشکلات سرپوش بگذارد مردم در شبکه های اجتماعی دارند مشکلات واقعی را طرح می کنند. وقتی یک شهروند زیر پست دکتر ظریف می نویسد فارغ التحصیل ام و بیکار و هشتصد لایک می خورد دیگر دکتر ظریف نمی تواند بگوید ما بیکاری نداریم. مردم شفاف دارند می گویند ما چه می خواهیم. چارچوب تحریم ها شکست برای اینکه حکومت نمی توانست بگوید تحریم ها باعث پیشرفت ما شده چراکه مردم هر روز از بیکاری و وضعیت معیشتی و رفاهی خود در این شبکه ها صحبت می کنند و حکومت مجبور است به این خواست ها جواب بدهد. در دهه شصت تلویزیون و مطبوعات مرتب خبر می دادند که مردم شهیدپرور خواهان تداوم جنگ تا پیروزی هستند و مشتی مرفه بی درد نق می زند. اما امروز چنین دروغ هایی خریدار ندارد چون مردم دارند خواست واقعی شان را در شبکه های اجتماعی بیان می کنند.

از سوی دیگر شبکه های اجتماعی امکان راست آزمایی سخنان مسولان را فراهم کرده اند. اگر کاندیدایی وعده ای بده از طریق شبکه های اجتماعی می توان به اجرای وعده،‌ وادارش کرد. ولی هیچکدام این واقعیت را نفی نمی کند که هر کس توان مالی بیشتری دارد می تواند از مزایای این شبکه ها بیشتر بهره ببرد. نگاه کنید در چند انتخابات اخیر دکتر قالیباف از دیگر نامزدها بیشتر در شبکه ها فعال بوده چون توان مالی بیشتری داشته است.

نکته دیگر اینکه شبکه ها به مدرن شدن فضای انتخابات کمک کرده اند یعنی متدهای روز دنیا را دارند به کاندیداها یاد می دهند و آنها نیز از این متدها استفاده می کنند، ولی مدرن شدن به دموکرات تر شدن حکومت منجر نشده و این خطر وجود دارد که در دوره های بعد هرکس پول بیشتری دارد کنترل بیشتری بر این شبکه ها داشته باشد.

  • در ادوار مختلف انتخابات،‌ یک نگرانی عمده وجود داشته به نام تقلب. از همین رو بحث صیانت از آراء در کمپین اصلاح طلبان مطرح شد. در این دوره چون شمارش آراء در دست دولت روحانی است دغدغه تقلب در این مرحله کمتر است بیشتر نگرانی از بابت مداخله احتمالی سپاه و بسیج در امر انتخابات است. به نظر شما چگونه از قدرت شبکه ها می توان برای توقف اینگونه مداخله ها استفاده کرد؟ چه اپلی کیشن هایی بیشترین کارایی را برای مونیتور کردن تقلب دارد که امنیت کاربران را هم تامین کند؟

مردم براثر آزمون و خطا یاد گرفته اند که چگونه در فضای انلاین امنیت خود را تامین کنند از همین رو استفاده از تلگرام خیلی محبوبیت یافته چون این شبکه به گونه ای کدگذری شده که نمی توان ردی از کاربران بدست آورد. الان تلگرام این امکان را برای کاربران ایجاد کرده که هرکجا تقلبی مشاهده می کنند سریع خبر آن را مخابره کنند. مثلا اگر شهروندی مشاهده کند که یک نفر در حال پاره کردن پوستر کاندیدایی است می تواند سریع عکس بگیرد روی تلگرام با دیگران درمیان بگذارد. سرعت انتقال مطلب به قدری بالاست که در یک لحظه یک خبر در تیراژ چشمگیری منتشر می شود. این امکان پرقدرتی است که این شبکه ها برای مردم بعنوان ناظران عمومی ایجاد کرده ولی مشکل اصلی در نظام انتخاباتی ایران فقدان یک نظارت مستقل بین المللی بر انتخابات است. چنین ناظرانی اولا به جامعه آموزش می دهند چه چیزی تقلب است و چگونه می توان آن را گزارش کرد. ثانیا می توانند موارد گزارش شده را پیگیری کنند. در حال حاضر به دلیل نبود چنین نظارتی حتی اگر گزارشی ارائه شود کسی پاسخگو نیست، هرچند این گزارش می تواند هزینه هایی به حکومت تحمیل کند.

  • بعنوان آخرین سوال چشم انداز این شبکه ها را چگونه می بینی؟ آیا می توان امیدوار بود که این شبکه ها تاثیراتی مثبت بر روند دموکراتیزاسیون در ایران داشته باشند؟

توسعه شبکه های اجتماعی چند دستاورد مثبت و منفی داشته است:

اول اینکه تصویر ناصحیحی که حکومت از میزان حمایت مردمی در اذهان ساخته بود کاملا فرو ریخته است. پیش از این حکومت از طریق صدا و سیما چنان برای مردم جا انداخته بود که ناراضیان اقلیتی محدود هستند ولی منتقدان و مخالفان حکومت، امروز در شبکه های اجتماعی دارند نظر دیگران را می شنوند و خوب دریافته اند که اتفاقا نه تنها در اقلیت نیستند، بلکه اکثریت قاطع را تشکیل می دهند.

دوم اینکه شبکه های اجتماعی حباب ایجاد شده در اطراف مدیران میانی نظام را شکسته و اینها از این پوسته خارج شده اند و حرف مردم را می شنوند.

سوم اینکه گفتمان خودی و غیر خودی آقای خامنه ای که از سال ۷۱ شروع شد کاملا فرو ریخته و بسیاری از نیروهای سیاسی که پیش از این حاضر به دیالوگ با هم نبودند الان به سادگی دور هم جمع می شوند و گفتگو می کنند.

چهارم اینکه شبکه های اجتماعی قدرت پروپاگاندای حکومت را گرفته اند. مرجعیت مردم تغییر کرده و دیگر حکومت نمی تواند دیدگاههای خود را به جامعه تحمیل کند. مردم به مراجعی دست یافته اند که حرفشان ارجحیت دارد.

اینها فوایدی است که به دموکراسی در ایران کمک می کند ولی معایبی هم داشته است. مثلا در حوزه مسایل امنیتی که کاربران نمی توانند ورود کنند حکومت هنوز می تواند افکار عمومی را در دست داشته باشد. بزرگ کردن قاسم سلیمانی و ساختن چهره ای فداکار از او از این جنس است.