درصحن: «صلاحیت شخصیتی که اشبه به جدش امام خمینی است را قبول نمیکنید؛ شما صلاحیت خود را از کجا آوردهاید؟ چه کسی به شما اجازه داده است که قضاوت کنید؟» این ها گوشه ای از انتقادات بی سابقه اکبرهاشمی رفسنجانی علیه اعضای شورای نگهبان است که امروز در فرودگاه مهرآباد و در سالروز بازگشت آیت الله خمینی به ایران مطرح شد.
درحالی که در هفته های اخیر این سوال «که چه کسی و چگونه صلاحیت اعضای شورای نگهبان را برای حضور در انتخابات تایید کرده و می کند» از سوی افکار عمومی مطرح شده؛ طرح مجدد آن از سوی شخصی همچون هاشمی رفسنجانی رسمیت بخشیدن به تردیدها پیرامون اعتبار و صلاحیت علمی، فقهی، و اخلاقی اعضای شورای نگهبان را به همراه دارد.
آنچه این انتقادات را اهمیت می بخشد موضع گیری های پیشین هاشمی رفسنجانی در قبال رد صلاحیت های شورای نگهبان است. او حتی روزی که این شورا صلاحیتش برای حضور در انتخابات 92 را رد کرد و یا حتی در ماجرای انتخابات 84 این گونه بی محابا به جدال این نهاد حکومتی نرفت چگونه می شود که این بار شمشیر انتقاد را از رو بسته و هویت وجودی اقتدارگرایان حاضر در شورای نگهبان را این گونه به چالش می کشد؟
نگاهی به مواضع سال های اخیر هاشمی نشان می دهد که او همواره تلاش کرده تا با دفاع از حقوق خود و فرزندانش بهانه دست مخلفان ندهد و همواره چهره ای دلسوز نظام و انقلاب و رهبری از خود ترسیم کند که مظلومانه در برابر بدرفتاری ها سکوت می کند و «به خدا پناه می برد.» اما این بار شورای نگهبان با رد صلاحیت سید حسن خمینی این امکان را برای هاشمی فراهم ساخت تا تحت لوای حمایت از بیت آیت الله خمینی تمام انتقادات چندین و چند ساله خود از این نهاد حکومتی را یک جا بیان کند.
«چه کسی اجازه داد که تربیونهای نماز برای شما باشد و صداوسیما برای شما باشد؟ چه کسی به شما اینها را داد؟ اگر امام خمینی و نهضت ایشان و اراده عمومی مردم نبود هیچکدام از اینها نبودند.» هاشمی که در طول سال های اخیر با انتشار و بیان خاطرات مختلفی از خود و آیت الله خمینی سعی کرده تا خود را نزدیک ترین فرد به ایشان و بیت رهبر سابق جمهوری اسلامی ایران معرفی کند حالا با اشاره به گذشته آنها و الطافی که رهبر ایران به این افراد داشته و موقعیت ها و امکاناتی که در اختیار آنها قرار داده سعی می کند قدرنشناسی آنها را به رخ شان بکشد.
«چه کسی به شما اجازه داد که یکجا بنشینید و داوری کنید؟ برای مجلس و دولت و جاهای دیگر و اختیارات را در دست بگیرید؟اشاره هاشمی به دخالت های این نهاد حکومتی در مجلس و دولت ها می تواند به نوعی تداعی کننده نقش شورای نگهبان و دیگر نهاد های حکومتی در تعیین سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری 84 باشد. «چه کسی اجازه داد که اسلحه برای شما باشد و تریبونها برای شما باشد؟» اشاره هاشمی به تریبون های نماز جمعه و اسلحه ای که ائمه جمعه در هنگام نماز دست می گیرند، بیش از هر کس، پیکان انتقادات را به سوی فقهای این شورا به خصوص احمد جنتی، شیخ محمد یزدی نشانه می گیرد.
انتقادات امروز هاشمی اما صرفا خطاب به اعضای شورای نگهبان نبود. او با بیان اینکه :«متاسفانه طی سالهای اخیر دچار تفرقهای شدهایم که راهها بسیار عوض شده است.حتی روحانیونی که در انقلاب دستی بر آتش نداشتند، در آن تفرقه سهیماند و شرایطی را که به وجود آوردهاند که کار به اختلافات واقعی کشیده شده است» سعی کرد گریزی هم به نقش مصباح یزدی در وضعیت امروز کشور بزند و یک بار دیگر عدم همراهی وی با انقلاب و آیت الله خمینی در زمان حکومت پهلوی را به رخ مدعیان امروز جمهوری اسلامی بکشد.
پیش از هاشمی نیز مراجع و شخصیت های مذهبی دیگری همچون آیت الله امجد، حسن روحانی، آیت الله فاضل لنکرانی، آیت الله موسوی اردبیلی از برخوردهای حذفی شورای نگهبان انتقاد کرده بودند.
آیت الله امجد که صلاحیتش توسط شورای نگهبان برای شرکت در این دوره از انتخابات خبرگان رد شده بود روز گذشته گفته بود: «معلوم شد ملاک قانونی برای رد صلاحیت وجود ندارد. لذا دلیلی ندیدم که اعتنا کنم. مردم هم می فهمند و ما هم یکی از همین مردمیم… دیدم صداقت نیست. بنده هم اهل بازی نیستم… کَانّه آقایان گفتند: نمی خواهیم مردم به تو رأی دهند! و گرنه چه اتهامی به افراد ارزشمندی که رد صلاحیت شدند، وارد بود؟ ضد دین بودند؟! ضد انقلاب بودند؟!.»
توییتر حسن روحانی نیز روز گذشته با انتشار متنی کوتاه به حمایت از حسن خمینی در مقابل شورای نگهبان پرداخت: «احترام به امام خمینی، احترام به راه و اصول امام و احترام به بیت امام است.»
آیت الله محمد جواد فاضل لنکرانی یکی دیگر از معترضین روزهای اخیر به رفتار شورای نگهبان است. وی در دیدار با اعضای ستاد انتخابات استان قم گفته است :«اگر یک مسئول بداند که تأیید یک نفر یا عدم تأیید یک نفر ارتباط با حیثیت نظام پیدا میکند دیگر به خودش نباید اجازه بدهد که اغراض سیاسی، اغراض جناحی، اغراض شخصی، این مسائل را به میدان بیاورد و باید روی همان که قانون برای او مقرر کرده پیش برود.»
با این اوصاف به نظر می رسد دایره منتقدان جدیشورای نگهبان که تا دیروز شامل اصلاح طلبان و مخالفان نظام جمهوری اسلامی بود روز به روز گسترده تر شده و حالا جریان های موسوم به اعتدال گرا و حتی لایه هایی از جریان اصولگرایی کشور را در برگرفته است. گرچه این نهاد حکومتی کماکان بر اعمال نظارت استصوابی اصرار می ورزد اما بی شک سیر نزولی اعتبار این شورا در میان جریان های سیاسی فعال در جمهوری اسلامی به زودی ماهیت وجودی چنین شورایی را با تهدید جدی مواجه خواهد کرد.