یادداشت- مصطفی خسروی: رهبر ایران امروز در حضور کارگزاران انتخابات 94 و در تبیین مواضع خود یک حکم حکومتی صادر کرد، «مخالفان فقط حق رای دارند نه حق انتخاب شدن.» حکمی که معلوم است پیش از بررسی صلاحیت ها صادر و شورای نگهبان با مبتنی بر آن صلاحیت ۵۶ درصد کاندیداها را رد و مانع از آن شده تا انتخابات حداقل میان نیروهای درون حکومتی، رقابتی برگزار شود.
رهبر ایران در جنجالی ترین بخش سخنانش با اشاره به جمله پیشین خود «حتی کسانی هم که با نظام مسئله دارند در انتخابات شرکت کنند» می گوید: «این سخن به معنای آن نیست که بخواهند کسانی که نظام را قبول ندارند به مجلس بفرستند.» او با این توضیح رد صلاحیت شدگان را مخالفان نظام معرفی و مهر تاییدی بر عملکرد شورای نگهبان زده تا فشارها علیه منصوبان خود در شورای نگهبان را کاهش و باب مذاکره و گفتگو برای ترمیم عملکرد هیات های نظارت را ببندد.
پاره ای از تحلیل گران و فعالان سیاسی ممکن است در تجزیه و تحلیل صحبت های امروز رهبر ایران، با تاکید براینکه «مخالفت با نظام» خط قرمز تعیین شده در بررسی صلاحیت هاست بخواهند تفسیر مبسوط تری از این صحبت ها ارائه و نسبت به تجدیدنظر شورای نگهبان در بررسی صلاحیت ها امیدوار باشند ولی تجربه نشان داده که تفسیر نهایی و اجرایی اظهارات علنی رهبر که در جلسات خصوصی با صراحت بیشتری برای فقهای شورای نگهبان مطرح می شود برعهده این شورا است.
رهبر ایران با تاکید بر این که خواسته اش صرفا مشارکت مخالفان نظام در پروسه رای گیری است، نشان داد همچون گذشته هیچ گونه شانی برای مخالفان و یا حتی منتقدان نظام موجود جز رای دادن به آنچه که نظام صلاح می داند غائل نیست و حتی از دعوت ساختگی آنها به مشارکت در اصل انتخابات شدیدا پرهیز دارد و از تجزیه و تحلیل های برخی سیاسیون از دعوت مخالفان به شرکت در انتخابات توسط رهبر ایران خوشایند نیست.
سخنان رهبری دقیقا نقطه مقابل سخنان حسن روحانی رییس جمهور ایران بود که چند روز پیش در مواجهه با آمار رد صلاحیت ها با اشاره به همین جمله آیت الله خامنه ای خواستار بازنگری جدی شورای نگهبان در تعیین صلاحیت ها شده بود. هرچه حسن روحانی بر رعایت مر قانون در بررسی صلاحیت ها تاکید دارد، آیت الله خامنه ای، از رد صلاحیت دفاع و ردشدگان را به مخالفت با نظام متهم می کند. تقابلی که می تواند از چند زاویه مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد:
1- ترس از حضور منتقدین نظام در انتخابات از کجا نشات می گیرد؟
اگر به سخنرانی های اخیر آیت الله خامنه ای در خصوص حوادث 88 بازگردیم، می بینیم که در ارجاعات رهبر ایران دشمن مدت هاست قصد دارد در ایران انقلابی مخملی راه بیاندازد! لذا بر پایه این تحلیل که به نظر با واقعیت تطابق چندنی ندارد، دور از انتظار نبود که شورای نگهبان با دستور مستقیم ایشان، دست به چنین قلع و قمعی بزند. تجربه مجلس ششم و انتقادات صریح و بدون لکنت زبان جمعی از نمایندگان این مجلس از رهبر ایران و نهادهای تحت امرش، نیز می تواند عامل مشدده این ترس باشد.
2- آیا تمام افرادی که تا به امروز در انتخابات ها رد صلاحیت شده اند نظام را قبول نداشته اند؟
اتهام مخالفت با نظام به ردصلاحیت شدگان اگرچه می تواند دلیل قابل فهمی برای رد صلاحیت ها باشد ولی از سوی دیگر ورود چنین اتهامی به کسانیکه سالها در این نظام در سمت های کلان حکومتی از وزارت و سفارت و نمایندگی مجلس تا مدیریت بخش های مهم اجرایی کشور را برعهده داشته اند می تواند این پرسش را ایجاد کند که چرا اکثریت کسانیکه سابقه همکاری با این حکومت را دارا هستند پس از مدتی به جرگه مخالفان آن تبدیل می شوند؟ آیا این یک نقصان عمده در سیستم حکومتی جمهوری اسلامی نیست که طرفداران و حامیان را به مخالفان و فعالان برانداز آن تبدیل می کند؟
3- چه کسی و چگونه می تواند ثابت کند که کاندیدایی نظام را قبول داشته یا ندارد؟
گرچه عده ای در تحلیل سخنان امروز رهبر ایران خوشبینانه می گویند که شرط قبول داشتن اصل نظام باعث خواهد شد بسیاری از محذوفان به صحنه انتخابات بازگردند اما این خوش بینی ها آنجایی بی اعتبار می شوند که بدانیم مفسر نهایی آرا و نظرات رهبری همان کسی است که مهر رد صلاحیت ها را بر پیشانی رد صلاحیت شدگان کوبیده است. طرح این پرسش خالی از فایده نیست که مبنای تشخیص مخالفت یک کاندیدا با نظام چیست؟ چه نهادی به لحاظ ساختاری و عرفی قادر خواهد بود که موافقت یا مخالفت یک شهروند را با مبانی نظام تشخیص دهد؟ منطقا وزارت اطلاعات مرکب از کارشناسان سیاسی و امنیتی با اشراف کامل اطلاعاتی باید نظر نهایی را در این خصوص صادر کند ولی آنچه در عمل رخ می دهد نشان از آن دارد که رویکرد سیاسی، جایگزین رویکرد قانونی و تخصصی در تعیین صلاحیت ها شده است بطوریکه شورای نگهبان با چشم پوشی بر نظر مکتوب وزارت اطلاعات، به تحقیقات محلی توسط کارمندان دفتر نظارتی خود بسنده می کند. رویکردی که نتیجه آن رد صلاحیت فله ای کاندیداهای انتخابات می شود.
بنابراین آنچه که سرنوشت این انتخابات را پیش از رای مردم، رقم خواهد زد، تلاش های دولت، احزاب و جریان های سیاسی برای تغییر تفسیر غالب در شورای نگهبان یا عقب نشینی رهبری و منصوبان اش در شورای نگهبان است. اگر روحانی، لاریجانی، هاشمی و دیگر شخصیات ها و جریان های سیاسی بتوانند در آینده نزدیک با رایزنی و حتی فشارهای سیاسی تغییری در برایند نظرات موجود در شورای نگهبان ایجاد کنند، می توان امیدوار بود که درصدی از محذوفین به عرصه بازگردند در غیر این صورت باید گفت انتخابات 94 دو ماه پیش از آغاز به پایان رسیده است.