درصحن-سردبیر: رد صلاحیت اکبر هاشمی رفسنجانی در انتخابات مجلس خبرگان رهبری چه تبعاتی می تواند داشته باشد؟ بسیاری ممکن است در پاسخ به این پرسش با یادآوری رد صلاحیت او برای انتخابات اخیر ریاست جمهوری، منکر هرگونه تبعات منفی خسارت بار شوند، ولی درک تفاوت ماهوی رد صلاحیت او در انتخابات ریاست جمهوری (به بهانه کهولت سن) با انتخابات مجلس خبرگان می تواند این خوش بینی را با تردید همراه کند. طبق قانون انتخابات مجلس خبرگان، برای رد صلاحیت اکبر هاشمی هیچ دلیلی نمی توان آورد جز «عدم التزام عملی به ولایت فقیه» یا «عدم التزام عملی به اسلام» که دومی هم در ارتباط با سرپیچی از ولایت فقیه (حمایت از جنبش سبز) می تواند معنا پیدا کند، وگرنه فارغ از مساله ولایت امر و مساله جانشینی امام غایب و ضرورت تبعیت تام از آن، دور از ذهن است که ادله دیگری در بی عملی نسبت به احکام اسلامی در رفتار و گفتار اکبر هاشمی رفسنجانی بتوان یافت.
یکی از مهمترین تبعاتی که این رد صلاحیت می تواند داشته باشد و البته بسیاری با اشاره به همین موضوع امکان رد صلاحیت را ناممکن و یا بسیار دشوار تلقی می کنند، مساله ریزش جدی نیروهای انقلابی از بدنه حکومت است. اتفاقی که می تواند شکاف درون حکومت را تشدید، ریزش نیروها را تسریع و در نهایت زمینه تغییر ساختار حکومت را مهیا سازد. احتمالی که به نظر از سوی مشاوران رهبر ایران هم جدی گرفته شده است. آنها در جلسات خصوصی روی این موضوع بحث و گفتگو کرده و جمع بندی آن جلسات در سخنان روز نوزدهم دی ماه آیت الله خامنه ای، در جمع مردم قم، تبلور یافته است. دور از ذهن است که چنین موضوع مهمی بدون مشورت از سوی رهبر ایران و فی البداهه عنوان شده باشد.
اما برخلاف بسیاری از تحلیل گران سیاسی، آیت الله خامنه ای با رد نگرانی از ریزش نیروهای انقلابی، استراتژی خود را اینگونه تبیین می کند: «از ابتدای انقلاب ریزش ها و رویش های فروانی داشته ایم، عده ای از افراد انقلابی به خاطر «ظلم فردی احتمالی» که به آنها شده، به ناحق از اصل انقلاب روگردان شده اند و عده ای هم به خاطر مسائل شخصی و خانوادگی مواضع دیگری گرفته اند اما مهم این است که رویش های انقلاب در زمینه های مختلف از جمله وجود نیروهای «مؤمن، انقلابی، متخصص، تحصیل کرده، فن آور و کارآمد»، بسیار بیشتر از ریزش ها بوده است.» سخنانی که بیش از همه، نگاه ها را به سمت آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی و جدی شدن مساله رد صلاحیت اش سوق می دهد. رهبر ایران نه تنها برای پیاده کردن او از قطار انقلاب به خود و طرفداران اش نگرانی راه نمی دهد، بلکه می افزاید: «در مقطع کنونی نیز اگر مردم به وظایف خود در انتخاب نامزدهای صالح برای مجلس و خبرگان، درست عمل کنند «رویش های سرسبز و پرطراوت انقلاب»، بیشتر و ماندگاری انقلاب تأمین می شود.» روی دیگر صحبت های آقای خامنه ای این است که برای ماندگاری انقلاب نه تنها نباید نگران ریزش ها بود، بلکه باید ریل انقلاب را به سمت رویش ها تغییر مسیر داد.
تاکید رهبر ایران بر اینکه اگر مردم درست عمل کنند رویش ها، انقلاب را ماندگار می کند، به صراحت از ضرورت روی کار آمدن قطب مقابل اکبر هاشمی رفسنجانی سخن می راند، قطبی که امروز در فضای سیاسی کشور، تندرو و مانع رشد و توسعه شناخته می شوند. نیروهایی که کمترین حضور را در انقلاب ۵۷ داشته و به تبع ریزش نیروهای نسل اول انقلاب روی کار آمده اند.
آیت الله خامنه ای با بیان اینکه لیستی را انتخاب کنید که «واقعا» خط امام را قبول دارد، صراحتا لیست نیروهای خط امام (اصلاح طلبان و اعتدالیون که در همه انتخابات بعد از انقلاب با عنوان نیروهای خط امام در صحنه حاضر بوده اند) به رهبری هاشمی رفسنجانی، خاتمی و حسن خمینی را زیر سوال برده و مردم را به انتخاب لیست مقابل تشویق می کند. یعنی از نظر او لیست نیروهای خط امام، به ماندگاری انقلاب کمک نمی کند، بلکه باید فهرست مقابل، اکثریت خبرگان را در اختیار بگیرند که به باورش مسبب ماندگاری انقلاب و تداوم دشمنی با امریکا و استکبار هستند.
سخنان رهبر ایران دال بر این است که اعمال نظارت استصوابی و رد صلاحیت گسترده کاندیداها، توسط شورای نگهبان، نیز کافی نیست، بلکه بسیاری از نیروهای غیر خودی که شورای نگهبان براساس برخی ملاحظات امکان رد صلاحیت شان را ممکن است نداشته باشند (همچون آیت الله امینی، حسن روحانی، حسن خمینی و آیت الله موسوی بجنوردی)، در صحنه انتخابات حضور دارند، پس لازم است که مردم نیز بصیرت داشته باشند و زمینه ساز رویش های انقلابی باشند. لذا بحث تجدید بیعت را مطرح و آن را در حد تجدید بیعت با پیامبر عنوان کرده و می گوید: «هرکس امروز با انقلاب و امام خمینی و راه امام بیعت کند به معنای بیعت با پیامبر است و پروردگار کریم به پاداش این بیعت، دغدغه، نگرانی و نامیدی را از دل ملت می زداید و اطمینان و آرامش را جایگزین می کند.»
او به درستی بر این نکته تاکید می کند که ترکیب آینده مجلس خبرگان در انتخاب رهبر آینده مستقیما اثر گذار است و می گوید: «بسته به ترکیب خبرگان، آنها ممکن است در هنگام ضرورت، شخصی را به رهبری انتخاب کنند که با توکل به خدا و با شجاعت در مقابل دشمنان بایستد و راه امام را ادامه دهد اما این احتمال نیز وجود دارد که فردی با ویژگی های متفاوت را به رهبری برگزینند، بنابراین باید با تحقیق و دقت و شناخت و اطمینان به آنها رأی داد.» سخنانی که مستقیما آیت الله هاشمی رفسنجانی و تیم او را نشانه رفته است. او می داند که ترکیب فعلی خبرگان به ریاست محمد یزدی می تواند راه را بر تداوم رهبری همفکر همچون مجتبی خامنه ای یا صادق لاریجانی هموار سازد، حال آنکه خروجی مجلسی به مدیریت نمایندگانی همچون حسن خمینی و موسوی بجنوردی، نمی تواند کسی از جنس علی خامنه ای باشد. با این وجود او تاکید دارد که قطعا بسیاری از آیت الله هایی که او سلیقه سیاسی شان را نمی پسندد تایید صلاحیت خواهند شد چراکه وقتی موضوعی به اهمیت تعیین جانشینی مطرح است، باید حداقل های وجاهت قانونی و سیاسی را رعایت کند تا انتخاباتی آبرومند برگزار ولی در عین حال سعی می کند خط را به مردم نشان دهد از این حیث اگر به احتمال بسیار اندک صلاحیت هاشمی را هم مجبور به تایید شود، باز می کوشد جریان هاشمی تنها به اندازه بالابردن مشروعیت مجلس خبرگان در این مجلس حضور داشته باشند.
این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که حتی در صورتی که رد صلاحیت ها و مهندسی جریان انتخابات هم مانع از راهیابی چهره های مورد نظر اصلاح طلبان به مجلس خبرگان نشود، آقای خامنه ای به همین خط و نشان ها اکتفا نخواهد کرد و همانند رهبر سلف، فراتر از تعریف ویژگی ها و صفات رهبر آینده، مصداق را هم خود تعیین خواهد کرد. به عبارت دیگر همانگونه که آقای خمینی با انگشت اشاره بر صدق شرایط بر آقای خامنه ای تأکید و شورای سقیفه ای مرکب از سران قوای وقت به علاوه احمد خمینی با مدیریت هاشمی، مجلس خبرگان را به طرف این انتخاب هدایت نمود، الگوی مشابه و البته پیچیده تری برای تعیین رهبری آینده طراحی خواهد شد که در نتیجه آن احتمالاَ باز هم آب از آب تکان نخواهد خورد. لذا تمرکز صرف بر مساله انتخابات مجلس خبرگان و کوشش برای کسب کرسی های اثرگذار در این مجلس، بدون داشتن راهبرد و استراتژی هدفمند که بتواند بر استراتژی بیت مقابله کند، تلاش برای نظارت پذیر و پاسخگو کردن رهبری، نافرجام خواهد ماند چراکه باید پذیرفت، در تحلیل نهایی، حاکمیت و رهبری فعلی ابزارهای متنوع و مؤثرتری برای پیشبرد استراتژی خود در تعیین رهبری آینده دارند.
از این حیث سخنان آیت الله خامنه ای درنوزدهم دی ماه ۱۳۹۴، را می توان به افزایش احتمال رد صلاحیت اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس سابق مجلس خبرگان و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و اعلام استراتژی بیت برای مواجه با کاندیداتوری نیروهای نسل اول انقلاب قلمداد کرد. نوع واکنش اکبر هاشمی رفسنجانی و مجموعه اصلاح طلبان به چنین رویدادی، تعیین کننده اتفاقات بعدی نظام سیاسی ایران خواهد بود. که البته این واکنش می تواند زمانی بسیار تند شود که دایره رد صلاحیت به حدی گسترده باشد که امکان حضور حداقلی نیروهای جریان اعتدال نیز در این مجلس ناممکن شود وگرنه هاشمی نشان داده، که در برابر حذف خود از میدان رقابت سیاسی خویشتنداری اش را از دست نمی دهد.