روزنامه شرق، آمنه شیرافکن: در دفترش کارش نشسته و کت و شلوار آبی-سورمهای کمرنگی به تن دارد. از معدود اصلاحطلبان حاضر در مجلس نهم است؛ مردی که پیشتر در دولت اصلاحات معاون سازمان مدیریت و برنامهریزی بود؛ همان سازمانی که محمود احمدینژاد بهکل منحلش کرد. او این روزها رئیس کمیسیون برنامهوبودجه مجلس است. رسیدن به این سمت سیاسی و اقتصادی در مجلسی سراسر اصولگرا بهجز تسلط به حوزه کاری میسر نبوده است. «غلامرضا تاجگردون»، نماینده گچساران این روزها در تعطیلات مجلس باید مدام در جلسههای کمیسیون ویژه بررسی «برجام» حاضر شود؛ بههمیندلیل از اواسط گفتوگو به بعد، میتوان آثار خستگی را در چهرهاش دید. گفتوگو با او درست جایی که از سفر خانوادگیاش به تاجیکستان میگوید، اوج میگیرد. در سفر به تاجیکستان ردپای پررنگی از بابک زنجانی دیده و پولهایی که با توجیه دورزدن تحریمها چمدانچمدان راهی کشور همسایه میشد و حالا به نام ایران است و به کام دیگران. توصیهاش به دولت روحانی این است که بهجای سکوت اقتصادی در برابر فاجعهای که ذیل تحریمها در سالهای دولت احمدینژاد رخ داده، افشاگری کند و از ناگفتههای فشار تحریمها بر اقتصاد ایران بگوید. او بهصراحت تأکید میکند: «فساد در اقتصاد ایران از فاز عادی خارج شده و به ورطهای سیستمی و ساختاری رسیده است». شرایطی که آژیر خطر را برای مقامهای مسئول به صدا درآورده است. او برای پیگیری آنچه در تاجیکستان به چشم دیده، به مقامات نامه نوشته و حالا با گذشت دو ماه از آن تاریخ، هیچ پاسخی از مسئولان دریافت نکرده است؛ سؤال مشخص رئیس کمیسیون برنامهوبودجه مجلس ایران، این بوده که تکلیف مالکیت «خانه ایران»، «تلویزیون نوروز» و بسیاری دیگر از اموال ایرانی چه میشود و چرا یکباره همه اینها به نام فرد -و نه منافع ملی- سند خورده است.
آقای صفایی فراهانی در گفتوگوی اخیرشان با «شرق» مدام بر شکلگیری فساد ساختاری تأکید کرده بودند، چقدر با سخن ایشان موافقید؟
فساد در ایران ساختاری و سیستمی شده و در این مسئله تردیدی نیست. نباید راحت از کنار فساد گذشت. اینکه صرفا با عوامل، برخورد شود هم کافی نیست؛ اینکه صرفا بیاییم و با شخص زنجانی برخورد کنیم. زنجانی تمام نشده، یک پرونده دیگر مشابه او رو میشود؛ بنابراین باید دقت کرد و برای ازبینبردن این ساختارهای فساد کوشید. فساد ساختاری، برای سرنوشت یک کشور خطرناک است. یادم هست سال ٨٣ در اجلاس بانک جهانی شرکت کرده بودم و همانموقع شعار اجلاس «شفافیت» اقتصادی بود. برای ایران هم توصیهای جز این نمیتوان داشت؛ شفافیت اقتصادی باید جایگزین فضای رانتی و پارتیبازیهای معمول شود. در دولت احمدینژاد نفت ١٠٠ و ١٤٠ دلاری فروخته شد و نتیجهاش سرریز فساد به لایههای مختلف بود؛ همان منابع مالی که میتوانست هزینه زیرساختها و پیشبرد پروژههای عمرانی کشور شود.
بهعنوان اقتصاددانی که حالا نماینده مجلس و رئیس کمیسیون برنامهوبودجه هم هست، تحلیلتان از دلایل شکلگیری این فساد سیستمی چیست؟
علاوه بر ساختار معیوب و نظارت ناقص و قوانین اجرانشده، گاهی عوامل انسانی نیز در بروز فساد مؤثرند؛ مانند اینکه در دولت احمدینژاد شاهد بودیم که افراد نپخته و کارنابلد و غیرشایسته امضاها و تصمیمهای طلایی را در اختیار داشته و در سیستم پولی و مالی کشور به موقعیتهای حساسی رسیدند. آنها یک شبه با آسانسور رانت بالا رفتند و پشت میزهایی نشستند که حالا آثار سوء آن برای اقتصاد کشور بیش از هر موقع دیگری درکشدنی است.
چه افراد و نهادهایی این امضاهای طلایی را به دست عدهای معدود سپردند؟
پاسخ به این سؤال کار سادهای نیست. اجازه بدهید مثالی برایتان بزنم؛ یادم هست سال ٨٥ یا ٨٦ بود که سر کلاس درس «اقتصاد ایران» بودم و یکی از دانشجویان از من پرسید که چرا فلانی شده رئیس ستاد مبارزه با مفساد اقتصادی؟ مانده بودم که چطور هم کلاس سیاسی نشود و هم بتوانم پاسخ دانشجو را بدهم؛ تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود که به آن دانشجو گفتم: «از بچگی دانشآموز فضول را مبصر کلاس میگذاشتند». خب، آن موقع ماجرای فساد پرونده بیمه، رو شده بود و حاشیههای فراوانی پیرامون انتصاب رحیمی شنیده میشد. البته فساد در همه جریانها رخنه کرده و بدتر از همه اینکه میان بگومگوهای سیاسی گاهی میبینیم که این جناح به فساد جناح دیگر اشاره میکند.
مثل شهرام جزایری در برابر بابک زنجانی؟
البته در ماجرای جزایری و اینکه چه کسانی پشت او بودند، ناگفته زیاد است.
سیاست و اقتصاد رفتوآمد زیادی با هم دارند؛ یکی از نگرانیها همیشه سرریز فساد اقتصادی در مبانی سیاست و برخی کارزارهای انتخاباتی است. بهعنوان فردی سیاسی چقدر این خطر را احساس میکنید؟
بههرحال نگرانی دراینزمینه وجود دارد، ولی نه به شکل سازماندهیشده؛ اما اینکه فردی با پولهای بادآورده بخواهد روی فلان نامزد انتخاباتی سرمایهگذاری کند، این نکته محتمل است.
در ماجرای زنجانی یکبار از گزارش دیوان محاسبات گفتید. آیا اطلاع جدیدی از پرونده زنجانی به کمیسیون برنامهوبودجه مجلس رسیده است؟
زمانی در ابتدای فعالیت زنجانی یادم هست که در جلسهها میگفتند یک میلیون دلار از پولهای زنجانی از طریق صرافیها وارد کشور شده است. آخر اگر این حرفها صحت میداشت که مبدأ و مقصد صرافیها مشخص بود؛ خب چه شد که هیچ خبری از این پولها نشد. آن موقع همه این صرافیبازیها با توجیه دورزدن تحریم بود. خب حالا هم آقای روحانی باید بیاید و درباره همین تخلفها، جزئیات را به مردم بگوید؛ اینکه کشور به خاطر تحریمها چه ضرری کرد و تا کجا پیش رفت. این پولهایی که حالا حرفزدن درباره آن هم تکراری شده، حق مردم و بیتالمال است که به اسم آقای زنجانی و خیلیهای دیگر، حالا از کشور خارج شده و معلوم نیست اصلا بتوان این منابع را به کشور برگرداند یا نه.
البته دولت دراینباره کم نگفته؛ اما هرچه میگویند هم دریای بیکرانی است که پایانی ندارد.
این یک بزنگاه است و باید در این بزنگاه که خیلیها نقد هستهای میکنند و همه دستاوردهای هستهای را هیچ میدانند، دولت باید یک بیلان مشخص از ضرر اقتصادی واردشده در سالهای تحریم ارائه کند؛ اینطور که باشد مردم خیلی بهتر تکلیفشان را میفهمند.
آقای تاجگردون نگفتید در پرونده زنجانی خبر تازهای به شما رسیده یا نه؟
خبر رسمی که خیر، اما چندی پیش خانوادگی سفری به تاجیکستان داشتیم؛ یکی از دوستانی که آنجا بود ما را به بازدید از چند جا برد؛ میگفت هرچه تاکسی در تاجیکستان میبینی مال بابک زنجانی است. بعد هم ما را برد به یک ترمینال بزرگ که آن هم متعلق به زنجانی بود و بانکی که حالا دولت تاجیکستان درباره آن ادعا دارد. علاوه بر اینها هواپیماهایی دیدیم که آن هم به زنجانی تعلق داشت.
پس سفر پرباری داشتید و پر از اخبار بابک زنجانی.
البته همه اخبار به زنجانی محدود نشد. عمق فاجعه این بود که در بازدید از «خانه ایران» متوجه شدیم که با سرمایه و پول ایران در تاجیکستان سرای فرهنگی بزرگی ساختهاند و تابلوهای نفیس در آن به نمایش درآوردهاند و اتفاقا فروردین ٩١ شخص آقای احمدینژاد برای افتتاح «خانه ایران» روانه تاجیکستان میشود و نوروز در کنار ١٠ کشور همسایه جشن گرفته میشود. حالا اسناد و یافتهها نشان از آن دارد که «خانه ایران» متعلق به ایران نیست و به نام یک فرد ثبت شده.
مگر «خانه ایران» در تاجیکستان با پول ایران ساخته نشده؟
گویا پولها را به خاطر تحریمها چمدانچمدان به تاجیکستان بردهاند و درحالحاضر هم پیگیریهای من، نشان از آن دارد که هیچ سندی از ثبت و سرمایهگذاری ایران در ساخت «خانه ایران» نزد طرف ایرانی وجود ندارد.
یعنی مالکیت این سازه درحالحاضر فردی است.
تا جایی که پیگیریهای ما نشان داده، بله.
بهجز «خانه ایران»، در سفر به تاجیکستان با مورد دیگری هم برخورد کردید؟
بله، متأسفانه از این دست موارد بسیار است؛ ازجمله میتوان به مرکز تلویزیون ایران که به نام «تلویزیون نوروز» معروف شده اشاره کرد. در مرکز بهداشت و درمانی مجهزی در تاجیکستان نیز سرمایه و پول ایرانی آمده و حالا هیچ ردپایی از مالکیت دولت ایران وجود ندارد؛ تازه شما فکر کنید من به یک کشور کوچک رفتهام و این همه داستان وجود دارد.
با سفیر ایران در تاجیکستان برخوردی نداشتید؟
چرا، اتفاقا آقای سفیر را هم دیدم، ایشان گفت «خدا را شکر دستکم تو پیگیری کردهای، پاسخ من را هم ندادهاند».
خب سفر شما خانوادگی و سیاحتی بود اما گویا تحقیقات سفر کامل بوده. نتیجه را به نهادهای مسئول اطلاعرسانی کردید؟
بله، گزارش مبسوطی از آنچه در تاجیکستان دیده بودم برای جناب آقای اسحاق جهانگیری، معاوناول رئیسجمهوری، وزیر امور خارجه، وزیر اطلاعات و کمیسیون اصل ٩٠ مجلس فرستادم.
و نتیجه تا به اینجای کار چه بوده؟
بنده بهعنوان رئیس کمیسیون برنامهوبودجه مجلس تا به همین لحظه هیچ پاسخی دریافت نکردهام.
لطفا درباره اسناد بهدستآمده کمی بیشتر توضیح بدهید؛ چطور میگویید در طرف ایرانی سندی از فروش و سرمایهگذاری وجود ندارد؟
تاجاییکه جستوجوها نشان داده گویا پولها را به خاطر تحریم با چمدان و به وسیله اشخاص به تاجیکستان منتقل کردهاند و حالا هیچ دسترسی ملی به این منابع پولی وجود ندارد. البته سرجمع این پولها شاید ١٠٠ میلیارد تا ٢٠٠ میلیارد تومان باشد و در مقایسه با ارقام دیگر شاید رقم چندانی نباشد، اما فساد، فساد است.
درخواست شما از مسئولانی که با آنها نامهنگاری کردهاید، چه بوده؟
اینکه گروهی از ایران برای بررسی جزئیات این سرمایهگذاریها به تاجیکستان رفته و گزارشی در این زمینه به مجلس ارائه شود.
آیا متوجه شدهاید چه افراد و نهادهایی در جابهجایی چمدانی پول به این کشور نقش داشتهاند؟
مجموعه عواملی که در مناصب تصمیمگیری قرار گرفتند، اینها افراد صاحب صلاحیت نبودند و مسیر درستی را نرفتند و حالا هم زبان خیلی از همان آقایان دراز است.