با سلام و تحیات،اظهارات آن مقام منیع در خصوص موضوع تعیین صلاحیت داوطلبین ورود به انتخابات از جانب شورای محترم نگهبان علیرغم اعتراضاتی که به همراه آورد، از جمله معضلات اساسی کشورمان می باشد. نزدیک به سه دهه می شود که شورای محترم نگهبان تعیین صلاحیت نامزدهای مجلس یا ریاست جمهوری را قانونا وظیفه خود دانسته و با «تایید» یا «رد» صلاحیت داوطلبین اجازه حضور یا برعکس مانع از حضورآنان در انتخابات می شود. قانون پیش بینی نموده که شورای نگهبان از چهارمرجع (دادگستری، نیروی انتظامی، وزارت اطلاعات و ثبت احوال کشور) میبایستی در خصوص تعیین صلاحیت نامزدها استعلام نماید و چنانچه آن مراجع نامزدی داوطلب را«بلامانع» اعلام نمایند علی القاعده دیگر منعی برای شرکت داوطلب در انتخابات نباشد. اما شورای نگهبان غیر از این میاندیشد و بعد از استعلام از آن چهارمرجع، خود تازه به رای گیری درخصوص «تعیین صلاحیت» نامزدها میپردازد. درصورتیکه نامزدی نصف بعلاوه یک آراء را کسب نکند، «رد صلاحیت می شود». شورای محترم نگهبان مدعی است که بررسی صلاحیت ها فارغ ازملاحظات سیاسی انجام می گیرد. اما ظرف سال های گذشته آنقدر موارد «رد صلاحیت»های بدون ارائه دلائل موجه صورت گرفته که پذیرش ادعای بیطرفی و غیرسیاسی عمل کردن شورای نگهبان را با تردیدهای جدی روبهرو می سازد. جناب آقای رئیس جمهور، دموکراسی یا مردم سالاری را هر طور که تعریف نماییم و آن را چه اسلامی و چه غربی توصیف نماییم، ابتدایی ترین و بدیهی ترین اصول آن برگزاری «انتخابات آزاد» است. یعنی هر شهروند بتواند در انتخابات شرکت نموده و مردم به تشخیص خود به وی رای دهند. اگر به هر دلیل یا عذر و بهانهای این حق تضییع شود، چگونه می توان مدعی مردم سالاری و آزادی انتخابات شد؟ بارها و بارها نامزدهای «ردصلاحیتشده» تقاضای دلایل و مستندات رد صلاحیت شان را ازشورای محترم نگهبان جویا شده اند و هرگز هم پاسخی دریافت نکرده اند.آیا شورای نگهبان موظف نیست تا به داوطلب رد صلاحیت شده دلایل و مستندات قانونی رد صلاحیتش را اعلام نماید؟ سخنگوی سابق شورای نگهبان در «توجیه» رد صلاحیت ها میفرمودند «ما نمیگوییم که داوطلب رد صلاحیت شده فاقد صلاحیت است، بلکه میگوییم صلاحیت وی برای شورا احراز نشده.»
جناب آقای رئیس جمهور، آیا این دست «توجیهات» و بازی کردن با عبارات و کلمات، دور زدن قانون و نقض آشکار حقوق شهروندی محسوب نمی شود؟ آیا روشن نگه داشتن داستان «فتنه» مستمسک و بهانهای به منظوررد صلاحیت های نامزدهای اصلاح طلب نمی باشد؟ آیا موضوع «التزام به ولایت فقیه» مستمسک و بهانه دیگری نیست برای رد صلاحیتها؟ آیا اگر نماینده ای در مجلس رفتار و موضعگیری مستقلي داشته باشد، در انتخابات دور بعدی با مشکل «عدم التزام به ولایت فقیه» از سوی شورای نگهبان روبه رو نخواهدشد؟ شرع انور اقرار یا شهادت فرد را درباب داشتن ایمان می پذیرد، چگونه اقرار و شهادت یک داوطلب در خصوص داشتن اعتقاد به ولایت فقیه نمی تواند مورد قبول واقع شود؟ آیا جوامع دیگرهم نهادهایی دارند که جلوی ورود رقبای سیاسیشان به انتخابات را بگیرد؟ جناب آقای رئیس جمهور، تبعات عملکرد شورای نگهبان در رد صلاحیتها فقط محدود به پایمال شدن حقوق شهروندی نشده. تضعيف نقش و جایگاه مجلس پیامد دیگر عملکرد شورای نگهبان است. آیا می توان گفت که رد صلاحیت نامزدهای لایق، شجاع، وطنپرست، تحصیلکرده و کارآمد به بهانه های مختلف اما دراصل به دلایل سیاسی باعث افت کارایی نمایندگان مجلس نشده؟ آیا مجلس کنونی و نمایندگان آنها را می توان مصداق «درراس همه امور» توصیف نمود؟ از نمایندگانی که همواره مجبورند دغدغه تعیین صلاحیتهایشان ازسوی شورای نگهبان در دور بعدی انتخابات را درسرداشته باشند آیا می توان انتظارداشت که فقط مصالح و منافع ملی را لحاظ کرده و پروای دیگری نداشته باشند؟ آیا نقشی مهمی که «پول خرجکردن» در راهیابی به مجلس پیدا کرده را نمی توان از تبعات دیگر عملکرد شورای نگهبان در موضوع رد صلاحیت ها دانست؟ آیا از نمایندگانی که صدها میلیون تومان هزینه میکنند تا به مجلس راه یابند می توان انتظار داشت که در مجلس فقط به مصالح و منافع ملی بیندیشند؟ جناب آقای رئیس جمهور، تردیدی به خود راه ندهید که حسب وظايف و مسئوليتهايتان در چهار چوب قانون اساسي، اصلاح انتخابات مجلس، اگر اصلي ترين و ضروريترين اقدامتان محسوب نشود، یقینا جزو عاجلترین اقدامتان خواهد بود.